کلمه جو
صفحه اصلی

thrilling


معنی : مختلج
معانی دیگر : لرزاننده، لرزنده

انگلیسی به فارسی

مهیج، بسیار هیجان‌انگیز


لرزاننده، لرزنده


هیجان انگیز، مختلج


انگلیسی به انگلیسی

• something that is thrilling is very exciting and enjoyable.

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing a feeling of sudden, intense excitement.
مشابه: exciting

- It was thrilling to ride such a spirited horse.
[ترجمه ستاره] راندن چنین اسب سر زنده ای بسیار شور انگیز و لذت بخش بود.
[ترجمه ترگمان] سواری کردن با این اسب خیلی مهیج بود
[ترجمه گوگل] این هیجان به سواری چنین اسب آرام بود
- The idea of starting a new job in a new city was thrilling to her.
[ترجمه ترگمان] ایده شروع یک کار جدید در یک شهر جدید برای او هیجان انگیز بود
[ترجمه گوگل] ایده شروع یک شغل جدید در یک شهر جدید به او هیجان زده بود

مترادف و متضاد

مختلج (صفت)
convulsive, thrilling

exciting


Synonyms: blood-tingling, boss, breathtaking, electrifying, enchanting, exquisite, fab, fabulous, frantic, gripping, hair-raising, large, mad, magnificent, mind-bending, mind-blowing, miraculous, overwhelming, rip-roaring, riveting, rousing, sensational, shivering, stimulating, stirring, swinging, trembling, wild, wondrous, zero cool


Antonyms: depressing, discouraging, upsetting


جملات نمونه

1.
شورانگیز

2. a thrilling voice
صدای مرتعش

3. His superb play inspired the team to a thrilling 50 win.
[ترجمه ترگمان]بازی عالی او تیم را به یک برد هیجان انگیز ۵۰ برد
[ترجمه گوگل]بازی فوق العاده او این تیم را به یک پیروزی هیجان 50 الهام می گیرد

4. The children were captivated by his thrilling story.
[ترجمه ترگمان]این داستان هیجان انگیز بچه ها را شیفته خود کرده بود
[ترجمه گوگل]کودکان توسط داستان هیجان خود را جذب شد

5. Our wildlife trips offer a thrilling encounter with wildlife in its natural state.
[ترجمه ترگمان]سفره ای حیات وحش ما، یک رویارویی مهیج با حیات وحش در حالت طبیعی خود ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]سفرهای حیات وحش ما یک برخورد هیجان انگیز با حیات وحش در حالت طبیعی خود را ارائه می دهد

6. Juventus overcame Ajax in a thrilling match.
[ترجمه ترگمان]یوونتوس در یک مسابقه هیجان انگیز بر آژاکس غلبه کرد
[ترجمه گوگل]یوونتوس در بازی هیجان انگیز آژاکس را شکست داد

7. This stadium has seen many thrilling football matches.
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه تعداد زیادی مسابقه فوتبال هیجان انگیز دیده است
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه بسیاری از بازی های هیجان انگیز فوتبال را دیده است

8. Her voice had a strange and thrilling resonance.
[ترجمه ترگمان]صدایش یک صدا عجیب و هیجان انگیز داشت
[ترجمه گوگل]صدای او یک رزونانس عجیب و غریب بود

9. It's thrilling to see people diving into the sea from a cliff.
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان انگیزه که می بینم مردم از یک صخره به دریا شیرجه می روند
[ترجمه گوگل]هیجان انگیز است که مردم را از قله غرق شوید

10. The tiger in the cage gave a thrilling cry.
[ترجمه ترگمان]ببر داخل قفس فریادی کشید
[ترجمه گوگل]ببر در قفس یک فریاد هیجان آور داد

11. She gave a thrilling account of her life in the jungle.
[ترجمه ترگمان]او شرح زندگی خود را در جنگل به هیجان آورد
[ترجمه گوگل]او یک گزارش هیجان از زندگی خود را در جنگل بود

12. The book is a thrilling adventure story.
[ترجمه ترگمان] این کتاب داستان ماجراجویی هیجان انگیز - ه
[ترجمه گوگل]این کتاب داستان ماجراجویی هیجان انگیز است

13. They depicted the thrilling situation to us in great detail.
[ترجمه ترگمان]آن ها این وضعیت مهیج را به تفصیل شرح دادند
[ترجمه گوگل]آنها وضعیت بسیار هیجان انگیزی را به ما نشان می دهند

14. Liverpool gained a thrilling 5?4 win over Glenavon.
[ترجمه ترگمان]لیورپول \"تو شهر\" لیورپول \"هیجانی پیدا کرده؟\" چهار تا بردم تو Glenavon
[ترجمه گوگل]لیورپول پیروزی 5 بر 4 گلنوبون را به دست آورد

15. The thrilling semi - finals set the stage for what should be a great game.
[ترجمه ترگمان]مرحله نیمه نهایی هیجان انگیز مرحله برای چیزی است که باید یک بازی عالی باشد
[ترجمه گوگل]نیمه نهایی هیجان انگیز مرحله ای را برای آنچه که باید یک بازی عالی باشد تعیین می کند

پیشنهاد کاربران

هیجان انگیز


تکان دهنده حمله ای

مهیج

خیلی هیجان با کمی ترس

میخکوب کننده مثل: thrilling works of art

exciting and a lot of fun

Sensational

⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه دار ( از فرط هیجان و سرعت )
Liverpool gained a thrilling 5–4 win over Glenavon


کلمات دیگر: