1. air charged with steam
هوای اشباع شده از بخار آب
2. he charged 500 tomans to row us across the river
500 تومان گرفت که ما را با قایق به آن سوی رودخانه ببرد.
3. he charged his gun again and started shooting
دوباره تفنگ خود را پر کرد و شروع کرد به تیراندازی.
4. he charged us double
او دو برابر از ما (پول) گرفت.
5. they charged fifty tumans for admission
آنها پنجاه تومان ورودیه می گرفتند.
6. he was charged with murder
او را به آدم کشی متهم کردند.
7. he was charged with the duty of getting the supplies
وظیفه ی تهیه ی لوازم به او محول شده بود.
8. suddenly the dog charged at me
ناگهان سگ پرید (حمله کرد) به من.
9. he was found guilty as charged
او را مطابق اتهام نامه گناهکار شناختند.
10. i have to have my car battery charged
باید بدهم باطری اتومبیلم را شارژ کنند.
11. he slammed the door like a madman and charged into the room
مثل دیوانه ها در را برهم کوفت و بی محابا وارد اتاق شد.
12. The children charged out of school.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از مدرسه اخراج شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از مدرسه خارج شدند
13. The terrorists charged the bomb with an explosive substance.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها این بمب را با مواد منفجره مورد حمله قرار دادند
[ترجمه گوگل]تروریست ها این بمب را با مواد منفجره متهم کردند
14. He was then arrested and charged with possessing an offensive weapon.
[ترجمه ترگمان]سپس او دستگیر شد و متهم به داشتن سلاح تهاجمی شد
[ترجمه گوگل]او سپس دستگیر و متهم به داشتن یک سلاح تهاجمی شد
15. The woman charged with murder was said to be mad and unfit to plead.
[ترجمه ترگمان]زنی که متهم به قتل شده بود، گفته شده بود که دیوانه و مناسب نیست
[ترجمه گوگل]گفته شده که زن متهم به قتل ناموسی و نامناسب است
16. The police could have charged them with threatening behaviour.
[ترجمه ترگمان]پلیس می توانست آن ها را به رفتار تهدید آمیز متهم کند
[ترجمه گوگل]پلیس می تواند آنها را به رفتار تهدید کننده متهم کند
17. He is charged with accepting bribes from a firm of suppliers.
[ترجمه ترگمان]او متهم به پذیرش رشوه از یک شرکت تامین کننده است
[ترجمه گوگل]او از پذیرش رشوه از شرکت تامین کننده متهم است