کلمه جو
صفحه اصلی

bellman


معنی : جارچی، زنگ زن، منادی
معانی دیگر : دارای دهانه ی گشاد شونده (مثل دهانه ی ناقوس)، لب فراخ، رجوع شود به:

انگلیسی به فارسی

زنگ‌زن، جارچی، منادی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bellmen
(1) تعریف: one who carries or rings a bell, such as a town crier.

(2) تعریف: one employed to assist with carrying luggage; bellhop.

• bellhop

مترادف و متضاد

جارچی (اسم)
blazer, crier, beadle, herald, town crier, bellman, trumpeter, shouter

زنگ زن (اسم)
bellman

منادی (اسم)
mouthpiece, crier, herald, town crier, bellman, harbinger, high priest

جملات نمونه

1. You should tip bellmen $1- $2 per bag, as a rule of thumb.
[ترجمه ترگمان]شما باید به عنوان یک قاعده سرانگشتی ۲ تا ۲ دلار در هر کیف انعام دهید
[ترجمه گوگل]شما باید به عنوان قاعده کلی یک میلیون دلاری بپردازید

2. The bellman will take your bags up for you.
[ترجمه ترگمان] اون نگهبان وسایلت رو برات جمع می کنه
[ترجمه گوگل]ملوان کیف شما را برای شما خواهد گرفت

3. Here's your key, sir. Bellman, front!
[ترجمه ترگمان]این کلید شماست قربان bellman، جلو
[ترجمه گوگل]در اینجا کلید توست، آقا بلمن، جلو!

4. I'm the bellman who bring you the luggage, sir.
[ترجمه ترگمان]من the هستم که چمدون رو برات ون آوردم قربان
[ترجمه گوگل]من بلمن هستم که تو چمدان را به من هدیه کن، آقا

5. Two Bellman induced inequalities under weak condition are discussed.
[ترجمه ترگمان]Two حاصل از Bellman Bellman تحت شرایط ضعیف مورد بحث و بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]دو بلخمن ناشی از ضعف در شرایط ضعیف بحث شده است

6. First the associated Hamilton - Jacobi - Bellman ( HJB ) equation is given, then its continuously differentiable solution is constructed.
[ترجمه ترگمان]ابتدا معادله همیلتون - یاکوبی - Bellman (HJB)داده می شود، سپس راه حل differentiable پیوسته آن ساخته می شود
[ترجمه گوگل]ابتدا رابطه معادله همیلتون - یعقوبی - بلمن (HJB) داده شده است، سپس راه حل مداوم آن قابل تشخیص است

7. Shall I have the bellman help you with your baggage downstairs?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید the را در طبقه پایین به شما کمک کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا باید شاهزاده خانم شما را با چمدان خود به طبقه پایین بیاورم؟

8. I'll send a bellman up to get your luggage.
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان را می فرستم تا وسایلشان را جمع کنند
[ترجمه گوگل]من یک بولمن را برای دریافت چمدان خود فرستادم

9. A bellman will show you to the Front Desk.
[ترجمه ترگمان]یک دربان شما را به میز جبهه نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]یکی از شاهزاده ها شما را به میز جلو نشان می دهد

10. The bellman will show you the way to the banquet hall.
[ترجمه ترگمان]The راه را به تالار ضیافت نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرپرست شما راه را برای سالن ضیافت نشان خواهد داد

11. Bellman [ B ] : Certainly, sir. You can check luggage here. Please go through the formalities.
[ترجمه ترگمان] بله قربان شما می تونید وسایل اینجا رو چک کنید لطفا تشریفات رو انجام بده
[ترجمه گوگل]بلمن [B] مطمئنا، آقا شما میتوانید چمدان را اینجا چک کنید لطفا از طریق فرمولها بروید

12. Could I have a bellman help with our bags?
[ترجمه ترگمان]می تونم یه bellman به bags کمک کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم با کمک کیسه های خود کمک بلمن کنم؟

13. Thank you, sir. A bellman will bring your bags. a moment, please.
[ترجمه ترگمان] ممنون، قربان نگهبان bags رو میاره یه لحظه لطفا
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما، آقا یک سلطان کیف های خود را می آورد یک لحظه لطفا

14. After a while the bellman will show you up.
[ترجمه ترگمان]پس از مدتی، دربان شما را نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]بعد از مدتی شاهزاده به شما نشان خواهد داد

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

کسی که در هتل وسایل رو برا مسافران حمل میکنه

کلی بخوای حساب کلی به معنی حمال
Porter


کلمات دیگر: