کلمه جو
صفحه اصلی

meiotic

انگلیسی به فارسی

مادیوش


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to meiosis, of or relating to the process of cell division which occurs in the maturation of sex cells (biology)

جملات نمونه

1. Meiotic division of microsporocyte develops synchronously in each microsporangium of an anther.
[ترجمه ترگمان]تقسیم meiotic در هر یک از بساک به طور همزمان رشد می کند
[ترجمه گوگل]تقسیم میئوئوتیک میکروسپوروسیتها در هر میکروسپورنگیوم یک ناحیه همزمان ایجاد می شود

2. After a meiotic reduction in chromosome number sporozoites are formed within the oocyst.
[ترجمه ترگمان]بعد از کاهش meiotic در تعداد chromosome، sporozoites در داخل oocyst شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]پس از کاهش مایوتیک در تعداد کروموزوم تعداد اسپوروزوئیدها درون اووسیست تشکیل می شود

3. The normal rates of meiotic spindle and chromosome were 82 % and 86 % respectively.
[ترجمه ترگمان]نرخ نرمال of و chromosome به ترتیب ۸۲ % و ۸۶ % بود
[ترجمه گوگل]نرخ طبیعی اسپیدل مایع و کروموزوم 82٪ و 86٪ بود

4. Results : The configurations of meiotic spindle chromosome can be observed clearly by LSCM.
[ترجمه ترگمان]نتایج: پیکربندی of spindle meiotic را می توان به وضوح توسط LSCM مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]نتایج: تنظیمات کروموزوم اسپیدل مئوتیک را می توان به وضوح توسط LSCM مشاهده کرد

5. Reduction division --- The first meiotic division, so called because at this stage the chromosome number per cell is reduced from diploid to haploid.
[ترجمه ترگمان]تقسیم Reduction - - اولین تقسیم meiotic، به این دلیل که در این مرحله تعداد کروموزوم در هر سلول از دو تایی به haploid کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]بخش کاهش بخش --- اولین بخش مادیوت، به همین دلیل است زیرا در این مرحله تعداد کروموزوم در هر سلول از دیپلوید به هپلوئید کاهش می یابد

6. The expression of genes are subject to meiotic sex-chromosome inactivation(MSCI) during spermatogenesis, but lots of gene transcripts are reactivated in postmeiotic.
[ترجمه ترگمان]بیان ژن ها تحت غیرفعال سازی chromosome sex (MSCI)در طول spermatogenesis قرار دارد، اما تعداد زیادی از رونوشت برداری ها در postmeiotic فعال هستند
[ترجمه گوگل]بیان ژن ها در اثر اسپرماتوژنز جنس مونوکسید کروموزوم (MSCI) تحت تاثیر قرار می گیرد، اما بسیاری از رونوشت های ژنی در پس مانیکوتیک دوباره فعال می شوند

7. The main meiotic chromosomal aberration of PMC are multipolar division, loose pairing, inversion, tetravalent, interlocking chromosome, unequal segregation, straggling chromosome, bridge and laggards.
[ترجمه ترگمان]The chromosomal اصلی PMC عبارتند از تقسیم multipolar، جفت باز، وارونگی، tetravalent، chromosome، segregation نابرابر، chromosome، bridge، bridge و laggards
[ترجمه گوگل]منعقد اصلی کریستومائی مینیوتیک PMC، تقسیم چند قطبی، جفت شل، چرخش، چهار تایی، کروموزوم متصل، جداسازی نابرابر، کروموزوم، پل و عقب افتاده است

8. It followed a normal course up to first meiotic metaphase when it inexplicably failed.
[ترجمه ترگمان]این روش یک مسیر عادی را تا اولین مرحله متافاز انجام داد هنگامی که به طور غیرقابل توجیهی شکست خورد
[ترجمه گوگل]این یک دوره عادی را تا اولین متافاز مایع متابولیسم پس از آن که به طور غیر قابل توضیح شکست خورد، دنبال کرد

9. In wheat, during meiotic division, H3 phosphorylation initiated in special domains at the transition from leptotene to zygotene.
[ترجمه ترگمان]در گندم، در طول تقسیم meiotic، فسفریلاسیون H۳ در دامنه های خاص در انتقال از leptotene به zygotene آغاز می شود
[ترجمه گوگل]در گندم، در طول تقسیم مایع، H3 فسفوریلاسیون آغاز شد در دامنه های خاص در انتقال از leptotine به zygotene

10. Or, to put it another way, genes that foil meiotic drivers will spread as surely as meiotic drivers will spread.
[ترجمه ترگمان]یا به عبارت دیگر، ژن هایی که drivers meiotic را خنثی می کنند، به همان شکل که رانندگان meiotic پخش خواهند شد، پخش خواهند شد
[ترجمه گوگل]یا، به بیان دیگر، ژن هایی که راننده های مینیوتیک را فاقد فشرده می کنند، به طور قطع به عنوان رانندگان ماریو گسترش خواهند یافت

11. Considering their expression pattern, the possible involvement of this gene in meiotic and postmeiotic processes has been suggested.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن الگوی چهره آن ها، دخالت احتمالی این ژن در فرآیندهای meiotic و postmeiotic پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به الگوی بیان آنها، احتمال دخالت این ژن در فرآیندهای مئوتیک و پسامئوتومی پیشنهاد شده است

12. Results:Among the 54 cases there were 45 cases with meiotic arrest in pachytene stage, 6 univalent cases, 2 multi valent cases and 1 case with normal meiosis.
[ترجمه ترگمان]نتایج: در بین ۵۴ مورد، ۴۵ پرونده با بازداشت meiotic در مرحله pachytene، ۶ پرونده univalent، ۲ پرونده multi و یک مورد با meiosis عادی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یافته ها: از میان 54 مورد 45 مورد با بازداشت مایوئیک در مرحله پچینت، 6 مورد انحصاری، 2 مورد چند واژنی و 1 مورد با مایع نرمال وجود داشت

13. In dandelion ( Taraxacum ), for example, the chromosomes of the megaspore mother cell remain in one cell after the first meiotic division, forming a restitution nucleus.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در قاصدک (Taraxacum)، کروموزوم های سلول مادر megaspore در یک سلول پس از اولین تقسیم meiotic باقی می مانند و یک هسته restitution تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در قاصدک (Taraxacum)، کروموزوم های سلول مادر مگاسپور در یک سلول پس از اولین تقسیم مادیوتین باقی می مانند، تشکیل یک هسته مجددا

14. Despite the obvious clinical significance of human male infertility, the mechanisms of spermatogenic failure caused by meiotic recombination errors in humans are inadequately known at present.
[ترجمه ترگمان]با وجود اهمیت بالینی آشکار ناباروری مردان انسان، مکانیسم های شکست spermatogenic ناشی از اشتباه ات نوترکیبی در انسان ها در حال حاضر به درستی شناخته نشده است
[ترجمه گوگل]علیرغم اهمیت بالایی از ناباروری مردان، مکانیسم شکست اسپرماتوژن ناشی از اشتباه های نوترکیب مایع در انسان، در حال حاضر نامشخص است

15. Conclusion(s): Defects in chromosome synapsis and decreased recombination during meiotic prophase may be a important factor in spermatogenesis obstruction .
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری (s): نقص هایی در synapsis کروموزوم و کاهش نوترکیبی در طول meiotic ممکن است عامل مهمی در انسداد spermatogenesis باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نقص در سیناپس کروموزوم و کاهش نوترکیب در طی پروپیون میوتیک ممکن است عامل مهمی در انسداد اسپرماتوژنز باشد

پیشنهاد کاربران

تقسیم میوزی ( اصطلاحی در زیست شناسی )

وابخشی کاهشی یاخته


دامپزشکی و علوم دامی
تقسیم میوزی ( جنسی )


کلمات دیگر: