1. Let freedom reign. The sun never set on so glorious a human achievement.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آزادی سلطنت کند خورشید هرگز بر روی یک موفقیت دست نخواهد یافت
2. He was set on by robbers.
[ترجمه s] توسط دزدان وا داشته شده بود
[ترجمه اسکارلت] او توسط دزدان مورد حمله قرار گرفت.
[ترجمه ترگمان]دزدا اون کار رو کردن
[ترجمه گوگل]او توسط سارقان تنظیم شده بود
3. The hotel is set on three floors. There's a bar and cafe at ground level.
[ترجمه ترگمان]هتل روی سه طبقه قرار دارد یک کافه و کافه در سطح زمین وجود دارد
[ترجمه گوگل]این هتل در سه طبقه قرار دارد یک بار و کافه در سطح زمین وجود دارد
4. The aircraft was set on automatic pilot.
[ترجمه ترگمان]هواپیما بر روی خلبان خودکار تنظیم شده بود
[ترجمه گوگل]این هواپیما به خلبان اتوماتیک تنظیم شد
5. Many of the chalets are set on a hillside reached by steps.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلبه ها در دامنه تپه قرار دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلبه های چوبی در دامنه ای قرار دارند که توسط مراحل ساخته شده است
6. A thirty-five-year-old man was set on by four youths last night.
[ترجمه ترگمان]یک مرد سی و پنج ساله دیشب توسط چهار جوان تعیین شد
[ترجمه گوگل]یک مرد سی و پنج ساله در روز چهار شب چهار نفر از جوانان تشکیل شد
7. Don has his sights set on a career in law.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز خود را در حرفه وکالت دنبال نمی کند
[ترجمه گوگل]دون اهداف خود را در یک حرفه در قانون تنظیم شده است
8. She seems set on marrying him.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد با او ازدواج کرده است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد در ازدواج با او است
9. The castle is set on a steep hill/hillside.
[ترجمه ترگمان]قلعه روی تپه دامنه تپه ای قرار دارد
[ترجمه گوگل]قلعه بر روی تپه تپه / تپه قرار دارد
10. I opened the gate, and was immediately set on by a large dog.
[ترجمه ترگمان]دروازه را باز کردم و بلافاصله توسط یک سگ بزرگ به راه افتادم
[ترجمه گوگل]من دروازه را باز کردم و بلافاصله توسط یک سگ بزرگ تنظیم شد
11. His life was set on an irrevocable course.
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مسیر غیرقابل فسخ قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]زندگی او بر روی یک دوره غیرقابل برگشت بود
12. She has her sights set on becoming a writer.
[ترجمه ترگمان]او sights دارد که نویسنده بشود
[ترجمه گوگل]او اهداف خود را در حال تبدیل شدن به یک نویسنده است
13. I was set on by their dog as soon as I opened the gate.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه در را باز کردم، سگ ها را کنار گذاشتند
[ترجمه گوگل]به محض این که دروازه را باز کردم، من توسط سگ خود را تنظیم کردم
14. She was set on by a thief in the park.
[ترجمه ترگمان]او را یک دزد پارک در پارک جا داده بودند
[ترجمه گوگل]او توسط یک دزد در پارک تعیین شده بود
15. Seton and Ramsay were in favour, especially as this might well have a delaying effect on invasion moves.
[ترجمه ترگمان]سلی سیتن و رمزی به نفع خودشان بودند، به خصوص که این ممکن بود تاثیر تاخیر در حرکت تاخت و تاز را داشته باشد
[ترجمه گوگل]Seton و Ramsay به نفع خود بودند، به ویژه به این دلیل که این ممکن است اثر تاخیری بر حرکت تهاجم داشته باشد
16. Let them see that Seton was ejected.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید آن ها ببینند که ستون سیتن طرد شده است
[ترجمه گوگل]بگذار آنها ببینند که Seton بیرون رانده شده است
17. In fits and starts he told Seton, Ramsay, Gray and others the sorry tale.
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه به سیتن، رمزی، گری و دیگران داستان متاسف را تعریف می کرد
[ترجمه گوگل]او در متن و شروع به گفتگو با ستون، رامسی، گری و دیگران گفت
18. Sir Alexander Seton stumbled away, a stricken man.
[ترجمه ترگمان]سر الکساندر سیتن تل و تل و خوران از آنجا دور شد
[ترجمه گوگل]سر الکساندر استون، یک مرد زخمی روی زمین افتاد
19. Nodding, Seton gave the awaited signal to fire.
[ترجمه ترگمان]سیتن سری تکان داد و منتظر علامت انتظار آتش شد
[ترجمه گوگل]نشستن، سیتون سیگنال منتظره را به آتش کشید
20. At this last, Seton left them, to make for his own castle near Cockenzie, with his terrible news.
[ترجمه ترگمان]در این اواخر سیتن آن ها را ترک کرد تا با خبره ای وحشتناکی به قلعه خودش نزدیک شود
[ترجمه گوگل]در این آخرین، Seton آنها را ترک کرد، برای قلعه خود را در نزدیکی Cockenzie، با اخبار وحشتناک خود را
21. Roseanne Mirabella, PhD Associate Professor at Seton Hall University. She is the top nonprofit management education researcher in the field.
[ترجمه ترگمان]Roseanne Mirabella، استادیار دکترای دانشگاه سلی سیتن او یک محقق ارشد آموزش در زمینه آموزش و پرورش در این زمینه است
[ترجمه گوگل]رزین میرابلا، دانشیار دانشکده دانشگاه ستون هال او بزرگترین پژوهشگر غیرانتفاعی مدیریت در زمینه است
22. Skelton, Bond and Seton all suffered extreme damage to their cars .
[ترجمه ترگمان]Skelton، باند و سیتن همگی از آسیب شدید به cars آسیب دیدند
[ترجمه گوگل]Skelton، Bond و Seton همه آسیب های شدیدی به ماشین های خود وارد کردند
23. Responsible for coordinating technical training in Seton Shanghai.
[ترجمه ترگمان]مسئول هماهنگی آموزش فنی در ستون سیتن
[ترجمه گوگل]مسئول هماهنگی آموزش فنی در ستون شانگهای
24. Be the management representative of Seton Shanghai quality system.
[ترجمه ترگمان]نماینده مدیریت سیستم کیفیت ستون استاندارد شانگهای باشید
[ترجمه گوگل]نماینده مدیریت ستون شانگهای سیستم کیفیت است
25. She said to Mrs Seton, "She is obstinate, but I have magic of my own.
[ترجمه ترگمان]به خانم سیتن گفت: او کله شقی است، اما من خودم جادو دارم
[ترجمه گوگل]او به خانم ستون گفت: 'او مشتاق است، اما من خودم را سحر آموخته ام
26. Seton began his celebrated career as an illustrator of wildlife, not as a writer.
[ترجمه ترگمان]سیتن کار مشهور خود را به عنوان یک تصویرگر حیات وحش، نه به عنوان یک نویسنده، آغاز کرد
[ترجمه گوگل]سیتون حرفه جشن خود را به عنوان یک تصویرگر حیات وحش آغاز کرد، نه به عنوان یک نویسنده
27. Mrs Seton snorted in ridicule and leant closer. "Her first husband was no more than a boy!
[ترجمه ترگمان]خانم سیتن با تمسخر خرناس کشید و به او نزدیک تر شد و گفت: \" اولین شوهر او بیش از یک پسر نبود!
[ترجمه گوگل]خانم Seton در فریب و فریاد کشید شوهر اولش بیش از یک پسر نبود!
28. Mark Denbeaux, head of the Seton Hall University Center for Policy and Research, says the documents serve as the basis for detainees' continued detention.
[ترجمه ترگمان]مارک Denbeaux، رئیس مرکز مطالعات و سیاست دانشگاه سیتن هال، می گوید که این اسناد به عنوان اساس بازداشت شدگان به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]مارک دنبوکس، رئیس مرکز سیاست و تحقیقات دانشگاه ستون هال، می گوید که این اسناد به عنوان پایه ای برای بازداشت ماندن بازداشت شدگان است