1. to send on an errand
برای انجام کاری فرستادن
2. be sent on a fool's errand
دنبال نخود سیاه فرستاده شدن (رفتن)
3. My mother asked me to go on an errand - she wanted me to buy some food.
[ترجمه ترگمان]مادرم از من خواست که به یک ماموریت بروم او از من خواست که مقداری غذا بخرم
[ترجمه گوگل]مادر من از من خواسته بود که به منزل برود - او می خواست من بخورم
4. She went off on some errand.
[ترجمه ترگمان] رفته دنبال یه ماموریت
[ترجمه گوگل]او در بعضی از دستورات رفت
5. I couldn't stop because I was on an errand.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم جلوی این کار را بگیرم، چون دنبال یک ماموریت بودم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم متوقف کنم چون من در یک پرونده بودم
6. The boy quickly went on an errand with money clasped in his hands.
[ترجمه ترگمان]پسر به سرعت ماموریتی را که در دست داشت به سرعت انجام داد
[ترجمه گوگل]پسر به سرعت با پولی که در دستش بود محکم زد
7. Her boss sent her on an errand into town.
[ترجمه ترگمان] رئیسش اونو به یه ماموریت به شهر فرستاده
[ترجمه گوگل]رئیس او او را به سمت شهر فرستاد
8. I've come on a special errand.
[ترجمه ترگمان]من به یک ماموریت ویژه آمده ام
[ترجمه گوگل]من در یک پرونده خاص آمده ام
9. He quickly set out on his errand of mercy .
[ترجمه ترگمان]به سرعت ماموریت خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]او به سرعت به رضایت خود رسید
10. He sent me on a fool's errand .
[ترجمه ترگمان]اون منو به یه ماموریت احمقانه فرستاد
[ترجمه گوگل]او به من احضار کرد
11. Predictably, this fool's errand finds her up to her neck in a morass of inconclusive forensics.
[ترجمه ترگمان]قابل پیش بینی کردن، این ماموریت احمقانه او را تا گردن او در یک باتلاق پیدا کرد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود، این حکم احمقانه او را تا گردن خود را در یک عجله قانونی پزشکی غیرقابل انکار پیدا می کند
12. She had come on an errand and was greeted by a mad woman, an amazon.
[ترجمه ترگمان]او به ماموریتی آمده بود و توسط یک زن دیوانه، یک آمازون با او برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]او در یک پرونده آمده بود و توسط یک زن دیوانه، آمازون خوش آمد می گوید
13. Rachel has sent me on this impossible errand.
[ترجمه ترگمان]ریچل من رو به این ماموریت غیر ممکن فرستاد
[ترجمه گوگل]راشل مرا به این امر غیرمستقیم فرستاد
14. Their onerous errand completed, the men resumed their jobs.
[ترجمه ترگمان]ماموریت onerous به پایان رسید، افراد کارشان را ازسر گرفتند
[ترجمه گوگل]وظیفه سنگین خود را به پایان رساندند، مردان کار خود را از سر گرفتند