1. heavy applause
کف زدن و تحسین زیاد
2. the audience's applause interrupted his speech several times
کف زدن و هلهله ی حضار چندین بار نطق او را قطع کرد.
3. a scatter of applause
کف زدن پراکنده
4. his generosity brought applause from the boys
سخاوت او تحسین پسران را برانگیخت.
5. the audience's vehement applause
کف زدن و تحسین پراحساسات حضار
6. the audience burst into applause
حضار شروع به تحسین و کف زدن کردند.
7. the hall resounded with applause
سالن از هلهله و کف زدن به لرزه درآمد.
8. she received three rounds of applause
سه بار برایش کف زدند.
9. the meeting concluded amidst the audience's applause
جلسه در میان کف زدن حضار خاتمه یافت.
10. Now the cheers and applause mingled in a single sustained roar.
[ترجمه ترگمان]در این موقع صدای تشویق و تشویق جمعیت به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تشویق و تشویق در یک سر و صدا پایدار مخلوط شده است
11. The Prince won warm applause for his ideas.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده تشویق گرم عقاید خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]شاهزاده ابراز خوشحالی می کند برای ایده هایش
12. The audience burst into spontaneous applause.
[ترجمه ترگمان]حضار شروع به کف زدن خود کردند
[ترجمه گوگل]تماشاگران به اعتراض خود به خود سرازیر می شوند
13. His speech met with universal applause.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او با تشویق همگانی مواجه شد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او با تشویق جهانی مطابقت داشت
14. A storm of applause rose from the audience.
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق حضار بلند شد
[ترجمه گوگل]طوفان کف زدن از مخاطبان افزایش یافت
15. The applause rose to a crescendo and cameras clicked.
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق جمعیت به اوج رسید و دوربین ها به صدا درآمدند
[ترجمه گوگل]کف زدن به یک کراسنود و دوربین بر روی کلیک کنید
16. He was interrupted by applause umpteen times.
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق و تشویق و تحسین او را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او چندین بار با کف زدن قطع شده بود