کلمه جو
صفحه اصلی

sexism


تبعیض جنسی، برترشناسی ژادی

انگلیسی به فارسی

تبعیض جنسی، برترشناسی ژادی


انگلیسی به انگلیسی

• behavior and beliefs which are based on stereotypical gender roles; prejudice or discrimination based on gender (especially against women)
sexism is discrimination against the members of one sex, usually women; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

Synonyms: bias, bigotry, chauvinism, inequality, inequity, partiality, prejudice


sex discrimination


جملات نمونه

1. She was shocked by his blatant sexism.
[ترجمه ترگمان]او از تبعیض جنسیتی خود شوکه شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط جنس گرایی شدید او شوکه شد

2. The film was condemned for its sexism.
[ترجمه ترگمان]این فیلم به خاطر تبعیض جنسیتی محکوم شد
[ترجمه گوگل]این فیلم به خاطر جنبش جنسیش محکوم شد

3. Sexism is rampant in many institutions.
[ترجمه ترگمان]Sexism در بسیاری از موسسات شایع است
[ترجمه گوگل]سکساریسم در بسیاری از نهادها شایع است

4. Sexism still works against women in many professions.
[ترجمه ترگمان]Sexism هنوز در بسیاری از مشاغل با زنان کار می کند
[ترجمه گوگل]سکسیشی هنوز در برابر بسیاری از حرفه ها در برابر زنان کار می کند

5. Women's groups have demanded a nationwide assault on sexism in the workplace.
[ترجمه ترگمان]گروه های زنان خواستار حمله سراسری به تبعیض جنسیتی در محل کار شده اند
[ترجمه گوگل]گروه های زنان خواستار حمله علیه جنسیت در محل کار در سراسر کشور شده اند

6. You're always talking in isms—sexism, ageism, racism.
[ترجمه ترگمان]شما همیشه در باره سکس گرایی، تبعیض جنسیتی، نژادپرستی صحبت می کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه در ایزم-جنسیت، سنایی، نژادپرستی صحبت می کنید

7. Ageism is equally as offensive and pernicious as sexism.
[ترجمه ترگمان]Ageism به همان اندازه توهین آمیز و مضر به عنوان تبعیض جنسیتی است
[ترجمه گوگل]عصر ظهور به همان اندازه به عنوان جنسیت گرایی تهاجمی و مخرب است

8. The university has been accused of sexism because it has so few women professors.
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه به تبعیض جنسیتی متهم شده است، زیرا تعداد کمی از استادان زن وجود دارد
[ترجمه گوگل]این دانشگاه به دلیل جنس گرائی متهم شده است، زیرا استادان زن بسیار کم است

9. Sexism is deeply entrenched in our society.
[ترجمه ترگمان]Sexism عمیقا در جامعه ما سنگر گرفته است
[ترجمه گوگل]جنسیت در جامعه ما عمیقا متمرکز است

10. When women do confront sexism, the glib reply is often that it is a joke.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنان با تبعیض جنسی رو به رو می شوند، این پاسخ glib اغلب این است که این یک شوخی است
[ترجمه گوگل]هنگامی که زنان با سکس جنسیت مقابله می کنند، پاسخ گویای اغلب آن است که شوخی است

11. There is still a lot of subtle sexism on television and in magazines.
[ترجمه ترگمان]هنوز تعداد زیادی از سکس گرایی ظریف در تلویزیون و مجلات وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز هم در تلویزیون و مجلات، جنسیت ظریف زیادی وجود دارد

12. Is there evidence of sexism or of chivalry?
[ترجمه ترگمان]آیا شواهدی از sexism یا پهلوانی وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا شواهدی از جنس گرایانه یا بزدلانه وجود دارد؟

13. He makes cutting observations about racism and sexism and then, unfortunately, veers into lame sneer-along homophobia.
[ترجمه ترگمان]او در مورد نژادپرستی و تبعیض جنسی صحبت می کند و بعد، متاسفانه، veers به پوزخند lame بر ضد نفرت از همجنس گرایی مبتلا می شود
[ترجمه گوگل]او باعث می شود مشاهدات راجع به نژادپرستی و جنس گرائی را از بین ببرد و سپس، متأسفانه، به همجنس گرایی لعنتی تبدیل می شود

14. Issues of racism, sexism, and homophobia were discussed.
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به نژادپرستی، تبعیض جنسی و همجنس هراسی به بحث گذاشته شد
[ترجمه گوگل]مسائل نژادپرستی، جنس گرایی و هوموفوبیا مورد بحث قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

تفاوت جنسیتی

جنسیت گرایی

جنسیت زدگی

جنسیت پرستی

sexism ( علوم سلامت )
واژه مصوب: جنسیت نگری
تعریف: 1. پیش داوری و تبعیض براساس جنسیت، به ویژه علیه زنان 2. رفتار یا شرایط یا نگرش هایی که کلیشه های رایج درخصوص نقش های جنسیتی را اشاعه می دهد


کلمات دیگر: