کلمه جو
صفحه اصلی

scalding

انگلیسی به فارسی

سوزاندن، با آب گرم سوزاندن، اب جوش ریختن روی، تاول زده کردن، اب پز کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: hot, as liquids, to the point of causing pain or burns.
متضاد: freezing, frigid

- scalding water
[ترجمه ترگمان] آب داغ
[ترجمه گوگل] آب پاشیدن
- scalding hot tea
[ترجمه ترگمان] # چای داغ #
[ترجمه گوگل] چای داغ چکه کن
- scalding sun
[ترجمه ترگمان] خورشید سوزان
[ترجمه گوگل] آفتاب سوختگی
صفت ( adjective )
مشتقات: scaldingly (adv.)
• : تعریف: harsh or scathing, as criticism.
مترادف: cutting, scathing

- a scalding review
[ترجمه ترگمان] یک بررسی داغ
[ترجمه گوگل] یک بررسی نیشکر

• burning, scorching; hot enough to scald; biting, scathing
something that is scalding is very hot.

جملات نمونه

1. scalding water
آب داغ

2. Her eyes were blinded by scalding tears.
[ترجمه ترگمان]چشمانش با اشک های داغ کور شده بودند
[ترجمه گوگل]چشمان او با اشک های پریشان کور شد

3. Scalding tears poured down her face.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]اشک های سوزان چهره اش را ریخت

4. The scalding flood swamped hundreds of homes and many people were plucked to safety by helicopter.
[ترجمه ترگمان]سیل داغ صدها خانه را غرق کرد و بسیاری از مردم با هلی کوپتر به راه افتادند
[ترجمه گوگل]سیل های ریخته گری صدها خانه و بسیاری از مردم به هلی کوپتر ایمنی کشیدند

5. The sudden scalding pain, unexpected and acute, thrust him into a vortex of uncontrollable rage.
[ترجمه ترگمان]درد شدید، غیر منتظره و تیز، او را در گرداب خشم غیرقابل کنترل فرو برد
[ترجمه گوگل]درد ناگهانی سوزش، غیر منتظره و حاد، او را به یک غول ناامیدی غیر قابل کنترل تحریک می کند

6. Against her will, hot scalding tears burst from her eyes and down her cheeks.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف میلش اشک داغ از چشمانش جاری شد و گونه هایش را پایین کشید
[ترجمه گوگل]علیه اراده او، اشک های طعم گرم، از چشم و چشمانش پاره می شود

7. Gradually stir in the scalding hot milk.
[ترجمه ترگمان]کم کم در شیر داغ تکان می خورد
[ترجمه گوگل]به تدریج در شیر داغ ریخته می شود

8. From behind the scenes, a scalding eruption sends the poor receptionist scuttling out again.
[ترجمه ترگمان]از پشت صحنه، یک فوران سوزان، بیچاره مسیول پذیرش را به بیرون می فرستد
[ترجمه گوگل]از پشت صحنه، یک فوران طعم دهنده، مجبور کردن مجدد ضبط کننده ضعیف را مجددا ارسال می کند

9. The file clerk hands out the scalding.
[ترجمه ترگمان]دست منشی از شدت سرما به بیرون خم شد
[ترجمه گوگل]کارمند پرونده صدور گواهینامه را از دست می دهد

10. The coffee was scalding hot.
[ترجمه ترگمان]قهوه داغ بود
[ترجمه گوگل]قهوه داغ شد

11. Born in the scalding heat of the equator, she had, after all, been named after snow.
[ترجمه ترگمان]او که در گرمای سوزان استوا متولد شده بود، بعد از همه به نام برف نامگذاری شده بود
[ترجمه گوگل]بعد از برف، در اثر گرمای سوزان استوا، متولد شده است

12. A thousand pinpricks of scalding steam grew to knife-points and the knives twisted.
[ترجمه ترگمان]هزار تا سوزن داغ برای چاقو زدن به چاقو و چاقو پیچ خورده بود
[ترجمه گوگل]هزار قاشق غذاخوری بخار پاشیدن به چاقوها و چاقوها پیچ خورده بود

13. A scalding liquid stopped up his throat when he tried to speak.
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی کرد حرف بزند، مایع داغی گلویش را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سعی کرد سخن بگوید، یک مایع معطر متوقف شد

14. Enrique released the bonnet, standing back as the scalding cloud of steam escaped.
[ترجمه ترگمان]انریکو کلاه را رها کرد و به محض آن که ابری از بخار از بین رفت
[ترجمه گوگل]انریکه کاپوت را آزاد کرد، پشت آن را به عنوان ابر فرو ریختن بخار فرار کرد

پیشنهاد کاربران

سوزان، داغ

خیلی داغ
سوزان


کلمات دیگر: