کلمه جو
صفحه اصلی

freaked


خط دار، خط خط، راه راه

انگلیسی به فارسی

دمدمی مزاجی، رگه دار کردن، دمدمی بودن، خط دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• astonished, stunned; passionately devoted to something as if addicted; weird, strange, abnormal

جملات نمونه

1. he freaked out on heroine and burned his own house down
هروئین او را طوری منقلب کرد که خانه ی خود را سوزاند.

2. Gary freaked out and had a very hard time of it.
[ترجمه ترگمان]گری \"ترسیده و زمان خیلی سختی رو داشت\"
[ترجمه گوگل]گری فریاد زد و زمان بسیار سختی داشت

3. When Ben heard about the accident, he just freaked.
[ترجمه ترگمان]وقتی بن در مورد تصادف شنید، اون فقط ترسیده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که بن در مورد حادثه شنیده، او فقط freaked

4. He freaked out when he heard he'd got the job.
[ترجمه ترگمان]وقتی شنید که کار را به دست آورده است، به وحشت افتاد
[ترجمه گوگل]وقتی شنیده بود که او شغلش را تحسین کرد، فریاد زد

5. My parents really freaked when they saw my hair.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم وقتی موهام رو دیدن وحشت کردن
[ترجمه گوگل]والدین من وقتی که موهایم را دیدند فریاد زدند

6. My parents freaked when I told them I was pregnant.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم وقتی بهشون گفتم که حامله هستم وحشت کردن
[ترجمه گوگل]والدینم وقتی که به آنها گفتم باردار بودم، ترس داشتم

7. This ordinary quiet guy just freaked out and shot ten people.
[ترجمه ترگمان]این آدم بی سر و صدا همین الان وحشت زده و ده نفر رو کشته
[ترجمه گوگل]این مرد آرام معمولی فقط از دهانش بیرون زد و شلیک کرد

8. The whole idea freaked me out.
[ترجمه ترگمان] کل این ایده منو ترسوند
[ترجمه گوگل]کل ایده من را تحریک کرد

9. I suppose now that I could have freaked out and started smashing the place up, getting myself expelled as a result.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم حالا که می توانستم وحشت زده باشم و شروع به خرد کردن زمین کنم، خودم را به عنوان یک نتیجه اخراج کنم
[ترجمه گوگل]حالا فرض می کنم که من می توانستم فریاد بزنم و محل را به شدت تحسین کردم، در نتیجه من خود را اخراج کردم

10. The acid rock freaked them out.
[ترجمه ترگمان]سنگ اسیدی آن ها را ترسونده بود
[ترجمه گوگل]سنگ اسیدی آنها را بیرون کشید

11. Freaked out after reading Superbug (put us in Megan Fox's corner), we asked Maryn for advice on avoiding MRSA and bad bugs in general. Here's what the scary disease reporter had to say.
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن Superbug (که ما را در گوشه مگان فاکس قرار داد)، از Maryn برای مشاوره اجتناب از MRSA و حشرات بد در کل سوال کردیم این همان چیزی است که گزارشگر بیماری ترسناک باید بگوید
[ترجمه گوگل]ما پس از خواندن Superbug فورا (ما را در گوشه مگن فاکس قرار داده)، ما از Maryn برای مشاوره در مورد اجتناب از MRSA و اشکالات بد به طور کلی درخواست کردیم در اینجا چیزی است که خبرنگار ترسناک بیماری باید بگوید

12. We freaked out when we won the lottery.
[ترجمه ترگمان]وقتی لاتاری رو بردیم وحشت کردیم
[ترجمه گوگل]ما زمانی که ما قرعه کشی را برنده شدیم، از ما خسته شدیم

13. I don't know what happened in the exams. I just freaked out.
[ترجمه ترگمان]من نمی دونم تو امتحانات چه اتفاقی افتاد فقط قاطی کردم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که در امتحانات چه اتفاقی افتاد من فقط فریاد زدم

14. I remember the first time I went onstage. I freaked out completely.
[ترجمه ترگمان]اولین باری که روی صحنه رفتم رو یادمه کاملا قاطی کردم
[ترجمه گوگل]اولین بار من روی صحنه رفتم به یاد داشته باشید من به طور کامل فریاد زدم

15. It sort of frightens me. I guess I am kind of freaked out by it.
[ترجمه ترگمان]این من را می ترساند فکر کنم یه جورایی قاطی کردم
[ترجمه گوگل]این نوع مرا ترساند من حدس می زنم من نوعی از آن است که توسط آن فریاد زده ام

پیشنهاد کاربران

عصبانی. عصبی. ناراحت. مضطرب

ترسیده، شوکه شده

دمدمی مزاج

خشک شدن از ترس یا هیجان

. My parents freaked when I told them I'm pregnant
مادر پدرم خشکشون زد وقتی بهشون گفتم حامله ام .

@لَنگویچ


کلمات دیگر: