(زیست شناسی) وابسته به عصب خود پذیر، خود پذیرانه، تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
proprioceptive
(زیست شناسی) وابسته به عصب خود پذیر، خود پذیرانه، تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
انگلیسی به فارسی
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
proprioceptive
انگلیسی به انگلیسی
• of the reception of information about body position and movement by the sensory systems
جملات نمونه
1. Objective: The intensive stimulating methods of upper extremity proprioceptive sensibility after hemiplegia were introduced with emphasis on its curative effect.
[ترجمه ترگمان]هدف: روش های اغوا کننده فشرده of بالاتر بعد از hemiplegia با تاکید بر تاثیر curative معرفی شدند
[ترجمه گوگل]هدف روش های تحریک شدید حساسیت انتروپیکی به اندام فوقانی پس از همی پلژی با تأکید بر اثر درمانی آن معرفی شد
[ترجمه گوگل]هدف روش های تحریک شدید حساسیت انتروپیکی به اندام فوقانی پس از همی پلژی با تأکید بر اثر درمانی آن معرفی شد
2. Proprioceptive deficiency and its functional reconstruction of unstable joint is becoming a research focus of sports medicine, orthopedics and rehabilitation medicine in recent years.
[ترجمه ترگمان]کمبود مواد مخدر و بازسازی کارکردی آن در سال های اخیر در حال تبدیل شدن به یک کانون تحقیقاتی از داروهای ورزشی، orthopedics و توان بخشی می باشد
[ترجمه گوگل]کمبود proprioceptive و بازسازی عملکردی آن از ناپایداری مشترک تبدیل شدن به یک تمرکز پژوهشی در پزشکی ورزشی، ارتوپدی و طب توانبخشی در سال های اخیر است
[ترجمه گوگل]کمبود proprioceptive و بازسازی عملکردی آن از ناپایداری مشترک تبدیل شدن به یک تمرکز پژوهشی در پزشکی ورزشی، ارتوپدی و طب توانبخشی در سال های اخیر است
3. Reduced vestibular input as well as enhanced cervical proprioceptive input favour its appearance.
[ترجمه ترگمان]کاهش شنوایی و نیز افزایش ورودی رحم منجر به ظاهر آن می شود
[ترجمه گوگل]ورودی ویبولیتین کاهش یافته و همچنین افزایش دهنده ورودی پروتئینوزی سرویکس به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]ورودی ویبولیتین کاهش یافته و همچنین افزایش دهنده ورودی پروتئینوزی سرویکس به نظر می رسد
4. Exercise for power, training of motion of joint, proprioceptive sensation training and gait training were the most important contents of postoperative rehabilitation treatment.
[ترجمه ترگمان]ورزش برای قدرت، آموزش حرکت مشترک، آموزش احساسی proprioceptive و آموزش راه رفتن مهم ترین محتوای درمان postoperative بوده است
[ترجمه گوگل]تمرین برای قدرت، آموزش حرکات متحرک، تمرین احساس حساسیت و آموزش راه رفتن، مهم ترین مطالب درمان توانبخشی بعد از عمل بود
[ترجمه گوگل]تمرین برای قدرت، آموزش حرکات متحرک، تمرین احساس حساسیت و آموزش راه رفتن، مهم ترین مطالب درمان توانبخشی بعد از عمل بود
5. ObjectiveTo observe the effect of Proprioceptive Neuromuscular Facilitation (PNF) technique on reaching ability of stroke patients in standing.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر روش Proprioceptive neuromuscular Facilitation (PNF)را در رسیدن به توانایی بیماران در ایستادن مشاهده نمودند
[ترجمه گوگل]هدف تأثیر تکنیک تسهیل سازی عصبی عضلانی (PNF) Proprioceptive در دستیابی به توانایی بیماران سکته مغزی در ایستادن است
[ترجمه گوگل]هدف تأثیر تکنیک تسهیل سازی عصبی عضلانی (PNF) Proprioceptive در دستیابی به توانایی بیماران سکته مغزی در ایستادن است
6. For patients who undergo anterior cruciate ligament construction, proprioceptive sensibility recovery should be paid more attention during the process of therapy.
[ترجمه ترگمان]برای بیمارانی که تحت ساخت رباط صلیبی جلویی قرار می گیرند، بازیابی حساسیت proprioceptive باید در طول فرآیند درمان توجه بیشتری شود
[ترجمه گوگل]برای بیمارانی که از ساخت رباط صلیبی قدامی رنج می برند، در طول درمان باید توجه بیشتری به حساسیت پروپیپرسیپتوس داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای بیمارانی که از ساخت رباط صلیبی قدامی رنج می برند، در طول درمان باید توجه بیشتری به حساسیت پروپیپرسیپتوس داشته باشد
7. There were no significant correlations between proprioceptive function and E/I strength ratio.
[ترجمه ترگمان]همبستگی قابل توجهی بین تابع proprioceptive و نسبت نیروی E \/ I وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباط معنی داری بین عملکرد پروپروئوزفتی و نسبت قدرت E / I وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباط معنی داری بین عملکرد پروپروئوزفتی و نسبت قدرت E / I وجود نداشت
8. Adaptation was expected to be the result of a change in visual perception or the proprioceptive sense of the arm.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که انطباق نتیجه تغییر در ادراک بصری و یا حس غریزی بازو باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت که انطباق نتیجه تغییر در ادراک بصری یا حس پروپیوسیپتیک بازو باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت که انطباق نتیجه تغییر در ادراک بصری یا حس پروپیوسیپتیک بازو باشد
9. The article reviews the function of proprioception in maintaining joint stability and the proprioceptive loss and reconstruction of functional joint instability.
[ترجمه ترگمان]این مقاله عملکرد proprioception در حفظ پایداری مشترک و اتلاف جرم و بازسازی ناپایداری مشترک را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله عملکرد تعهد خود را در حفظ ثبات متحرک و از دست دادن proprioceptive و بازسازی بی ثباتی مشترک عملکرد بررسی می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله عملکرد تعهد خود را در حفظ ثبات متحرک و از دست دادن proprioceptive و بازسازی بی ثباتی مشترک عملکرد بررسی می شود
10. His inner contradiction of life outlook is expressed by that of life proprioceptive sensibility and life value's contradictions.
[ترجمه ترگمان]تناقض درونی او با دیدگاه زندگی از حساسیت زندگی و تناقض ارزش زندگی ابراز می شود
[ترجمه گوگل]تضاد درونی او از چشم انداز زندگی بیانگر آن است که حساسیت های فزاینده زندگی و تناقضات ارزش زندگی است
[ترجمه گوگل]تضاد درونی او از چشم انداز زندگی بیانگر آن است که حساسیت های فزاینده زندگی و تناقضات ارزش زندگی است
11. Multiple central style graphs occurred in two or three of visual, acoustic and proprioceptive system diseases.
[ترجمه ترگمان]گراف های سبک مرکزی چندگانه در دو یا سه نوع از بیماری های بصری، صوتی و proprioceptive رخ داده است
[ترجمه گوگل]نمودارهای مرکزی سبک چندگانه در دو یا سه بیماری از سیستم های تصویری، صوتی و پروپروئوزفتی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نمودارهای مرکزی سبک چندگانه در دو یا سه بیماری از سیستم های تصویری، صوتی و پروپروئوزفتی رخ می دهد
12. A child labeled with ADD has a poorly integrated proprioceptive system and this may also create visual processing disorders.
[ترجمه ترگمان]یک کودک که با اضافه کردن ADD برچسب داشته باشد دارای سیستم proprioceptive ضعیفی است و این ممکن است اختلالات پردازش بصری ایجاد کند
[ترجمه گوگل]یک کودک با برچسب ADD دارای سیستم ضعیفی یکپارچه است و همچنین ممکن است اختلالات پردازش تصویری ایجاد کند
[ترجمه گوگل]یک کودک با برچسب ADD دارای سیستم ضعیفی یکپارچه است و همچنین ممکن است اختلالات پردازش تصویری ایجاد کند
13. Objective Balance testing and related factors of hemiplegic patients either with proprioceptive deficits or with severe spasticity were studied to guide balance training.
[ترجمه ترگمان]آزمایش تعادل عینی و عوامل مرتبط با hemiplegic بیمار یا با نقص proprioceptive و یا با spasticity شدید برای هدایت آموزش تعادل مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]هدف تست تعادل و عوامل مرتبط با بیماران همی پلژی یا با کمبود proprioceptive یا اسپاستیسیت شدید برای بررسی تعادل آموزش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هدف تست تعادل و عوامل مرتبط با بیماران همی پلژی یا با کمبود proprioceptive یا اسپاستیسیت شدید برای بررسی تعادل آموزش مورد مطالعه قرار گرفت
14. I came to know and feel my body from the inside out, becoming more sensitive to its proprioceptive, inner body sensors and signals.
[ترجمه ترگمان]آمدم که بدن خود را از داخل حس کنم و حس کنم که بدنم از داخل، نسبت به حسگرهای درونی بدن و سیگنال های درونی حساس ترند
[ترجمه گوگل]من می دانم و احساس می کنم بدنم از درون بیرون است، بیشتر حساس به سنسورهای بدن و سیگنال های بدن انسان است
[ترجمه گوگل]من می دانم و احساس می کنم بدنم از درون بیرون است، بیشتر حساس به سنسورهای بدن و سیگنال های بدن انسان است
پیشنهاد کاربران
عصبی
حس و ادراک درونی، توانایی بدن در حس مکان ، حرکات و اعمال آن
دامپزشکی و علوم دامی
حواس عمقی یا کینستزیا ( ارادی یا غیر ارادی بوده و شامل حس حرکت، حس وضعیت مفصل و حس نیرو می باشد ) ، گاهی به عنوان حس ششم نیز یاد می شود
حواس عمقی یا کینستزیا ( ارادی یا غیر ارادی بوده و شامل حس حرکت، حس وضعیت مفصل و حس نیرو می باشد ) ، گاهی به عنوان حس ششم نیز یاد می شود
Proprioceptive senses
حواس تحریک پذیر
حواس تحریک پذیر
کلمات دیگر: