کلمه جو
صفحه اصلی

get to the bottom of

انگلیسی به انگلیسی

• get to the real issue; figure something out, unravel the mystery

جملات نمونه

1. We must get to the bottom of the matter.
[ترجمه رضا جعفری] باید ته و تو این قضیه رو در بیاریم.
[ترجمه ترگمان]باید به آخر قضیه برسیم
[ترجمه گوگل]ما باید به پایین موضوع برسیم

2. My sole object is to get to the bottom of this mystery.
[ترجمه ترگمان]تنها هدف من این است که به آخر این معما برسم
[ترجمه گوگل]تنها هدف من این است که به پایین این رمز و راز برسم

3. We must get to the bottom of this mystery.
[ترجمه ترگمان]باید به اعماق این معما پی ببریم
[ترجمه گوگل]ما باید به پایین این رمز و راز برسیم

4. I have to get to the bottom of this mess.
[ترجمه ترگمان] باید به آخر این کثافت کاری برسم
[ترجمه گوگل]من باید به پایین این آشفتگی برسم

5. The only way to get to the bottom of it is to confront the chairman.
[ترجمه ترگمان]تنها راه رسیدن به پایین آن، مقابله با رئیس است
[ترجمه گوگل]تنها راه رسیدن به آن، مقابله با رئیس است

6. The mayor intended to get to the bottom of the matter.
[ترجمه ترگمان]شهردار قصد داشت به ته مطلب برسد
[ترجمه گوگل]شهردار قصد دارد به پایین موضوع برسد

7. All concerned should be cross-examined to get to the bottom of the whole sordid affair.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که باید نگرانش می بودم این بود که به ته این ماجرای کثیف نگاه کنم
[ترجمه گوگل]همه نگران کننده ها باید بررسی شوند تا در نهایت تمام امور متناقض به دست آید

8. He would get to the bottom of all this, just as soon as he could get it all clear in his mind.
[ترجمه ترگمان]به محض آن که همه چیز را در ذهنش روشن کند، به ته این چیزها می رسید
[ترجمه گوگل]او می تواند به پایین تمام این، به محض این که او می تواند آن را در ذهن خود را روشن است، به پایین

9. Or had her efforts to get to the bottom of the rue Roland mystery taken an unexpected toll on her?
[ترجمه ترگمان]یا اینکه آیا تلاش او برای رسیدن به انتهای خیابان رولاند برای او به طور غیر منتظره ای اتفاق افتاده است؟
[ترجمه گوگل]یا تلاش های او برای رسیدن به انتهای روایت رازآلود Roland سبب بروز غیرمنتظره او شد؟

10. We're trying to get to the bottom of this, and see if she is lying.
[ترجمه ترگمان]ما داریم سعی می کنیم به ته این قضیه برسیم، ببینیم که دروغ می گوید یا نه
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای رسیدن به پایین این است و ببینیم که دروغ می گوید

11. They want to get to the bottom of everything they see.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند به پایین هر چیزی که می بینند برسند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند به پایین همه چیزهایی که می بینند، برسند

12. They can get to the bottom of a case for me.
[ترجمه ترگمان] اونا می تونن ته یه پرونده رو برای من بگیرن
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به پایین یک پرونده برای من برسند

13. I knew Purvis would get to the bottom of it in time.
[ترجمه ترگمان]من می دانستم که Purvis به موقع به پایین خواهد رسید
[ترجمه گوگل]من می دانستم که Purvis تا زمان رسیدن به آن پایین است

14. We decided to get to the bottom of this!
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که ته این قضیه رو بگیریم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم که به پایین این برسیم!

پیشنهاد کاربران

به عمق چیزی پی بردن، عمیق فهمیدن چیزی، درک عمیق

ته وتوی کاری یا امری یا چیزی یا مطلبی را درآوردن ؛ به همه ٔ جزئیات آن پی بردن . به تمام آن آگاهی یافتن با فحص و کنجکاوی . نیک از جزئیات امری آگاه شدن

اینکه ببینیم ریشه ی قضیه کجاست و از کجا نشأت گرفته
to find out the cause of a problem or situation
دیکشنری لانگمن

آگاه شدن از حقیقت چیزی

پی بردن به حقیقت

پی بردن به حقیقت موضوعی
به کُنه مطلبی یا چیزی پی بردن



کلمات دیگر: