کلمه جو
صفحه اصلی

now and then


گاهی، گهگاه، گاه و بیگاه، برخی اوقات

انگلیسی به فارسی

در حال حاضر و پس از آن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: sometimes; occasionally.
مشابه: occasionally, on occasion

- We call him up now and then.
[ترجمه ترگمان] همین الان بهش زنگ می زنیم
[ترجمه گوگل] ما او را وادار می کنیم تا بعد و بعد

• occasionally, once in a while

جملات نمونه

1. The minister preaches a sermon now and then.
[ترجمه ترگمان]کشیش گاه گاه وعظ می کند
[ترجمه گوگل]وزیر در حال حاضر و پس از آن خطبه ای را می آموزد

2. She does now and then hector a little.
[ترجمه ترگمان] اون الان داره و بعدش یه کم \"هکتور\" - ه
[ترجمه گوگل]او اکنون و بعد کمی کوچکتر است

3. She now and then drowsed away into a half sleep.
[ترجمه ترگمان]گاه گاهی چرت می زد و چرت می زد
[ترجمه گوگل]او اکنون و بعد از خواب به خواب می رود

4. Now and then a bird's song broke in upon the silence of the wood.
[ترجمه ترگمان]گاه آواز پرنده ای در سکوت جنگل به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]حالا و پس از آن یک آهنگ پرنده در سکوت چوب شکست

5. Everyone needs to have a good laugh now and then, to see the funny side of things, and to laugh at himself.
[ترجمه ترگمان]حالا همه باید یک خنده خوب داشته باشند، و بعد، برای اینکه جنبه خنده دار چیزها را ببیند، به خودش بخندد
[ترجمه گوگل]هر کس باید خنده خوبی در حال حاضر و پس از آن، برای دیدن طرف خنده دار از چیزها، و به خود خندید

6. Now and then we heard shots in the woods.
[ترجمه ترگمان] و بعدش صدای تیراندازی توی جنگل رو شنیدیم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر و پس از آن شنیده می شود عکس در جنگل

7. Don't neglect paying him a visit now and then.
[ترجمه ترگمان]از این به بعد از دادن به او غفلت نکنید و بعد
[ترجمه گوگل]نگران نباشید او را به دیدن او ببرید

8. Every now and then he regretted his decision.
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از تصمیم خود پشیمان می شد
[ترجمه گوگل]هر روز و پس از آن او تصمیم خود را پشیمان شد

9. As he marks down the prices, he stops now and then to pack things into a large bag.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او قیمت را مشخص می کند، دیگر می ایستد و بعد وسایلش را در یک کیف بزرگ بسته بندی می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که قیمت ها را پایین می آورد، او اکنون و پس از آن بسته ها را به یک کیسه بزرگ بسته می کند

10. We meet up for lunch now and then, but not as often as we used to.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برای نهار همدیگر را ملاقات می کنیم، اما نه به همان اندازه که قبلا عادت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما امروز و بعد از ناهار ملاقات می کنیم، اما نه به همان اندازه که ما به آن عادت کردیم

11. Now and then she peeped to see if he was noticing her.
[ترجمه ترگمان]گاه سرک می کشید تا ببیند آیا متوجه او می شود یا نه
[ترجمه گوگل]حالا و بعد او نگاه کرد تا ببیند آیا او متوجه او شده است

12. Now and then I referred a client to him.
[ترجمه ترگمان]و بعد یک مشتری را به او معرفی کردم
[ترجمه گوگل]حالا و بعد من مشتری را به او فرستادم

13. Dunk the sponge in water every now and then to stop it from drying out.
[ترجمه ترگمان]گاهی اسفنج را در آب نگه می دارد و بعد آن را از خشک شدن باز می دارد
[ترجمه گوگل]حالا هر بار اسکرت را در آب بشویید تا آن را از خشک شدن خارج نکنید

14. Stir the batter every now and then to keep it from separating.
[ترجمه ترگمان]گاهی با هم مخلوط کنید و سپس آن را از هم جدا کنید
[ترجمه گوگل]خمیر را هر بار بشویید و سپس آن را از جدایی جدا کنید

15. A dollop of romance now and then is good for everybody.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر داستان عشق و عاشقی برای همه خوب است
[ترجمه گوگل]یک عروسک عاشقانه در حال حاضر برای همه مناسب است

پیشنهاد کاربران

گهگاهی
occasionally; sometimes

کم پیش نمی آید

هر از گاهی

گهگاهی

مثال :

we still get together for lunch now and then .
هنوز گهگاهی برای ناهار دور هم جمع میشیم .

لطفا اگه دوست داشتید به کانال من توی اینستاگرام سر بزنید . میتونید لغات و اصطلاحات بیشتری رو همراه با مثال اونجا یاد بگیرید .
instagram. com/languageyar

Now and again
At times
From time to time
Off and on
Once in a while


گاه گاهی

یعنی هراز گاهی



کلمات دیگر: