زیادی غرق ( مشغول ) کاری شدن
get carried away
پیشنهاد کاربران
جو گیر نشو ( جمله امریه )
کنترل خود را از دست دادن
دور ریخته شدن
جوگیر شدن
از خود بی خود شدن
از خود خارج شدن
از خود خارج شدن
یعنی جو گیر شدن
یکم بی معنی بنظر میاد یه نفر معنی درست و صحیح رو کامنت کرده ، در عین حال بقیه ام دقیقا همون جمله نه چیز جدیدتریو کامنت کردن
معادل دقیق نداره و هیچ ربطی هم به جو گیر شدن نداره
بیشتر به ذوق زده شدن نزدیکه البته به خود جمله با معنی انگلیسی نگاه کنید راحت تر میتونید درکش کنید: get/be carried away
اینور و اونطور حمل شده : ذوق زده شدن 🙂
دقت کنید جو گیر شدن نمیشه چون جو گیر شدن یکم توهین امیزه
ولی مثلا مثال دارم :it’s your birthday, so get carried away
تولدته ذوق زده شو ( هیجان داشته باش )
بیشتر به ذوق زده شدن نزدیکه البته به خود جمله با معنی انگلیسی نگاه کنید راحت تر میتونید درکش کنید: get/be carried away
اینور و اونطور حمل شده : ذوق زده شدن 🙂
دقت کنید جو گیر شدن نمیشه چون جو گیر شدن یکم توهین امیزه
ولی مثلا مثال دارم :it’s your birthday, so get carried away
تولدته ذوق زده شو ( هیجان داشته باش )
بر انگیخته شدن ( برای سلول و اتم )
زیاده روی کردن
1. I only meant to buy one new dress, but I got carried away and bought five.
1. I only meant to buy one new dress, but I got carried away and bought five.
به جو گیر شدن هم ربطی نداره چون منفی هم به کار میره
مثلاeven if you have an awful day at work, you shouldn’t get carried away and quit your job.
اینجا یعنی نباید کنترل تو از دست بدی و کار تو ترک کنی !
مثلاeven if you have an awful day at work, you shouldn’t get carried away and quit your job.
اینجا یعنی نباید کنترل تو از دست بدی و کار تو ترک کنی !
برای اونایی که به کامنت دوستان شک دارن
از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26
become very excited or lose control of your feeling
مترادف be carried away
از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26
become very excited or lose control of your feeling
مترادف be carried away
البته که میشه جوگیر شدن رو معادلش دونست. . ! به این جمله دقت کنین :
even if you have an awful day at work, you shouldn't get carried away and quit your job .
که اینجا به صراحت جوگیر شدن معنی میده. برای معادل انگلیسی هم میشه to go overboard رو به کار برد.
even if you have an awful day at work, you shouldn't get carried away and quit your job .
که اینجا به صراحت جوگیر شدن معنی میده. برای معادل انگلیسی هم میشه to go overboard رو به کار برد.
ذوق زده شدن
جو گیر شدن، از خود بی خود شدن
در پوست خود نگنجیدن - خیلی هیجانزده شدن
احساساتی عمل کردن ( خارج از کنترلنه منطقی عملکردن )
دقیقا جو زده شدن به معنای احساسی عمل کردن است
کلمات دیگر: