1. to innovate a new method
روش جدیدی را نوآوری کردن
2. The fashion industry is always desperate to innovate.
[ترجمه itza-chu] صنعت مد همیشه به دنبال ( یا منتظر ) نوآوری است.
[ترجمه ترگمان]صنعت مد همیشه برای نوآوری نومید است
[ترجمه گوگل]صنعت مد همیشه ناامید به نوآوری است
3. We must innovate in order to make progress.
[ترجمه ترگمان]ما باید برای پیشرفت دست به نوآوری بزنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به منظور پیشرفت، نوآوری کنیم
4. We must constantly adapt and innovate to ensure success in a growing market.
[ترجمه ترگمان]ما باید به طور مداوم با نوآوری و نوآوری سازگار شویم تا از موفقیت در یک بازار رو به رشد اطمینان حاصل کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به طور مداوم سازگار و نوآورانه برای اطمینان از موفقیت در بازار رو به رشد
5. Their ability to innovate has allowed them to compete in world markets.
[ترجمه ترگمان]توانایی آن ها برای نوآوری به آن ها این امکان را می دهد تا در بازارهای جهانی رقابت کنند
[ترجمه گوگل]توانایی آنها در نوآوری به آنها اجازه دادند که در بازارهای جهانی رقابت کنند
6. She could innovate and experiment, which she did, with real panache and obvious enjoyment.
[ترجمه ترگمان]او می توانست نوآوری کند و تجربه کند، کاری که او کرده بود، با خودنمایی واقعی و لذت آشکاری
[ترجمه گوگل]او می تواند نوآوری و آزمایش، که او انجام داد، با panache واقعی و لذت بردن از آشکار
7. We attach importance to innovate and exploder new products and insist on the management tenet of "mutual benefit, time, quality".
[ترجمه ترگمان]ما برای نوآوری و انفجار محصولات جدید اهمیت قائل هستیم و بر اصول مدیریت \"سود متقابل، زمان، کیفیت\" تاکید می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اهمیت نوآوری و تولید محصولات جدید را به خود اختصاص می دهیم و اصرار بر مدرک مدیریت سود، زمان، کیفیت متقابل
8. SIFE is an engine, empowering us to innovate, create and overcome all the difficulties.
[ترجمه ترگمان]SIFE یک موتور است، ما را توانمند می سازد تا نوآوری کنیم، ایجاد کنیم و همه مشکلات را برطرف کنیم
[ترجمه گوگل]SIFE یک موتور است که ما را قادر به نوآوری، ایجاد و غلبه بر تمام مشکلات می کند
9. They can innovate by promoting remedies that are otherwise unfeasible or remote.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند با ترویج داروهایی که غیر عملی یا دور از دسترس نیستند، نوآوری کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند با ارتقاء راه هایی که در غیر این صورت غیر قابل پیش بینی یا از راه دور هستند، نوآوری می کنند
10. Work with the internal engineering team to innovate specific product designs to meet application requirements.
[ترجمه ترگمان]کار با تیم مهندسی داخلی برای نوآوری طرح های خاص محصول برای برآورده کردن نیازمندی های کاربردی
[ترجمه گوگل]کار با تیم مهندسی داخلی برای نوآوری طرح های خاص محصول برای برآوردن نیازهای برنامه
11. So we must change our teaching concept, innovate training plans, build up new cooperative system and lay down relevant policies and rules.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید مفهوم آموزشی خود را تغییر دهیم، برنامه های آموزشی را نوآوری کنیم، سیستم تعاونی جدیدی بسازیم و سیاست ها و قوانین مربوطه را یادداشت کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید مفهوم تدریس ما را تغییر دهیم، برنامه های آموزشی را نوسازی کنیم، نظام جدید همکاری ایجاد کنیم و قوانین و مقررات مربوطه را تنظیم کنیم
12. Innovate constantly, Create maximum value for our clients.
[ترجمه ترگمان]نوآوری پیوسته، حداکثر ارزش را برای مشتریان خود ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]نوآوری به طور مداوم، ایجاد حداکثر ارزش برای مشتریان ما
13. We will innovate with persistence to highlight yours product.
[ترجمه ترگمان]ما با پایداری برای برجسته کردن محصول شما نوآوری خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما با تداوم نوآوری هایی را برای برجسته کردن محصول شما ایجاد خواهیم کرد
14. Company introduces scientific office procedure, innovate constantly, and make company radiate the flourishing life.
[ترجمه ترگمان]شرکت رویه اداری علمی را معرفی می کند، به طور مداوم نوآوری می کند، و شرکت را از زندگی پر رونق تابش می کند
[ترجمه گوگل]شرکت رویکرد دفتر علمی را معرفی می کند، به طور مداوم نوآوری می کند و باعث می شود که شرکت از زندگی شکوفایی کاسته شود