قانون ـ فقه : اعاده تصرف علوم هوایى : ورود
re entry
قانون ـ فقه : اعاده تصرف علوم هوایى : ورود
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: re-entries, reentries
حالات: re-entries, reentries
• (1) تعریف: an act of entering again.
• (2) تعریف: the return of a spacecraft or rocket into the earth's atmosphere.
• (3) تعریف: legal repossesion under a right reserved in an earlier property transaction.
• re-entry is the act of returning to a place that you have left, especially a country.
re-entry is also used to refer to the moment when a spacecraft comes back into the earth's atmosphere after being in space.
act of entering again, act of going in again, act of coming in again
re-entry is also used to refer to the moment when a spacecraft comes back into the earth's atmosphere after being in space.
act of entering again, act of going in again, act of coming in again
جملات نمونه
1. The house has been barred and bolted to prevent re-entry.
[ترجمه ترگمان]خانه مسدود شده است و چفت شده است تا از ورود مجدد جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]خانه برای جلوگیری از ورود مجدد به خانه مجاز است
[ترجمه گوگل]خانه برای جلوگیری از ورود مجدد به خانه مجاز است
2. The capsule gets very hot on re-entry.
[ترجمه ترگمان]کپسول به محض ورود دوباره گرم می شود
[ترجمه گوگل]کپسول در ورود مجدد بسیار داغ می شود
[ترجمه گوگل]کپسول در ورود مجدد بسیار داغ می شود
3. The station would burn up on re-entry into the earth's atmosphere.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه به جای ورود به اتمسفر زمین در حال سوختن بود
[ترجمه گوگل]این ایستگاه در هنگام ورود مجدد به فضای زمین سوزانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]این ایستگاه در هنگام ورود مجدد به فضای زمین سوزانده خواهد شد
4. She feared she would not be granted re-entry into Britain.
[ترجمه ترگمان]او می ترسید که از ورود مجدد به بریتانیا برخوردار نشود
[ترجمه گوگل]او از اینکه می خواهد مجددا به انگلیس بازگردد، ترسید
[ترجمه گوگل]او از اینکه می خواهد مجددا به انگلیس بازگردد، ترسید
5. The spacecraft made a successful reentry into the earth's atmosphere.
[ترجمه ترگمان]سفینه های فضایی دوباره به اتمسفر زمین باز شدند
[ترجمه گوگل]این فضاپیما مجددا به فضای زمین راه پیدا کرد
[ترجمه گوگل]این فضاپیما مجددا به فضای زمین راه پیدا کرد
6. The satellite burned up on re-entry.
[ترجمه ترگمان]ماهواره وارد ورودی شد
[ترجمه گوگل]ماهواره بر روی ورود مجدد سوزانده شده است
[ترجمه گوگل]ماهواره بر روی ورود مجدد سوزانده شده است
7. The spaceship made a successful reentry into the Earth's atmosphere.
[ترجمه ترگمان]سفینه فضایی یک reentry موفق را به جو زمین تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]سفینه فضایی دوباره به فضای زمین تبدیل شد
[ترجمه گوگل]سفینه فضایی دوباره به فضای زمین تبدیل شد
8. This leads to the Divest decision and re-entry into the network.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تصمیم divest و ورود مجدد به شبکه می شود
[ترجمه گوگل]این منجر به تصمیم گیری مجدد و ورود مجدد به شبکه می شود
[ترجمه گوگل]این منجر به تصمیم گیری مجدد و ورود مجدد به شبکه می شود
9. Beneath them the underside of the command module comprised a specially designed shield that protected them from the heat of re-entry.
[ترجمه ترگمان]زیر آن ها قسمت زیرین ماژول فرمان شامل یک سپر طراحی شده ویژه بود که آن ها را از گرمای ورود مجدد محافظت می کرد
[ترجمه گوگل]در زیر آنها قسمت زیرین ماژول فرمان شامل یک سپر مخصوص طراحی شده بود که آنها را از گرمای ورود مجدد محافظت می کرد
[ترجمه گوگل]در زیر آنها قسمت زیرین ماژول فرمان شامل یک سپر مخصوص طراحی شده بود که آنها را از گرمای ورود مجدد محافظت می کرد
10. The space shuttle uses specially designed ceramic tiles with very high thermal resistances to prevent conduction during re-entry.
[ترجمه ترگمان]شاتل فضایی از کاشی های سرامیک طراحی شده ویژه ای با مقاومت حرارتی بسیار بالا برای جلوگیری از ورود دوباره استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شاتل فضایی با استفاده از کاشی های سرامیکی طراحی شده با مقاومت بسیار مقاوم در برابر حرارت برای جلوگیری از رسوب در هنگام ورود مجدد
[ترجمه گوگل]شاتل فضایی با استفاده از کاشی های سرامیکی طراحی شده با مقاومت بسیار مقاوم در برابر حرارت برای جلوگیری از رسوب در هنگام ورود مجدد
11. These include returning: Via a back to nursing or re-entry programme organised by your local health board or district health authority.
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از بازگشت: از طریق یک بازگشت به برنامه پرستاری یا بازگشت مجدد که توسط هیات سلامت محلی یا اداره بهداشت ناحیه شما ترتیب داده می شود
[ترجمه گوگل]این شامل بازگشت از طریق بازگشت به برنامه پرستاری یا بازنشستگی است که توسط هیئت مدیره سلامت محلی و یا اداره بهداشت منطقه شما سازماندهی شده است
[ترجمه گوگل]این شامل بازگشت از طریق بازگشت به برنامه پرستاری یا بازنشستگی است که توسط هیئت مدیره سلامت محلی و یا اداره بهداشت منطقه شما سازماندهی شده است
12. If there was a re-entry in the present case, it was not effected by the changing of the lock.
[ترجمه ترگمان]اگر در حال حاضر جوابی وجود داشت، اثر تغییر در قفل نبود
[ترجمه گوگل]اگر در این مورد مجددا وارد شد، با تغییر قفل انجام نشد
[ترجمه گوگل]اگر در این مورد مجددا وارد شد، با تغییر قفل انجام نشد
13. The re-entry path was flown automatically by the on-board computer using the command module's thrusters to steer.
[ترجمه ترگمان]مسیر ورود مجدد به طور خودکار توسط کامپیوتر سوار بر روی صفحه با استفاده از ماژول فرمان هدایت می شود
[ترجمه گوگل]مسیر ورود مجدد به طور خودکار توسط کامپیوتر بر روی کامپیوتر با استفاده از رانندگان ماژول فرمان برای هدایت حرکت کرد
[ترجمه گوگل]مسیر ورود مجدد به طور خودکار توسط کامپیوتر بر روی کامپیوتر با استفاده از رانندگان ماژول فرمان برای هدایت حرکت کرد
14. Regular support meetings for new staff and course tutors can be arranged informally when a re-entry programme has been completed.
[ترجمه ترگمان]جلسات حمایت منظم برای کارکنان و مربیان جدید، هنگامی که برنامه ورود مجدد تکمیل شده باشد، می توان آن ها را به طور غیر رسمی تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]جلسات پشتیبانی منظم برای کارکنان و مدرسان دوره جدید می تواند غیر رسمی باشد، زمانی که یک برنامه ورود مجدد به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]جلسات پشتیبانی منظم برای کارکنان و مدرسان دوره جدید می تواند غیر رسمی باشد، زمانی که یک برنامه ورود مجدد به پایان رسیده است
15. An express proviso for re-entry contained in the head lease.
[ترجمه ترگمان]یه شرط سریع السیر برای اینکه توی اجاره نامه نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]پیش شرط مجاز برای ورود مجدد در اجاره سر
[ترجمه گوگل]پیش شرط مجاز برای ورود مجدد در اجاره سر
پیشنهاد کاربران
بازگشت، ورود مجدد، دخول مجدد
کلمات دیگر: