کلمه جو
صفحه اصلی

sire


معنی : پدر، اعلیحضرتا، پدری کردن
معانی دیگر : (به ویژه در مورد جانوران) پس انداختن، (اولاد) کاشتن، (مجازی) به وجود آوردن، (اثر ادبی) نوشتن، تولید کردن، (در اصل) عالی مقام، مرد قدرتمند، مرد بلند پایه، (قدیمی - s بزرگ - در خطاب به شاه) اعلیحضرت (امروزه: your majesty)، (قدیمی - شاعرانه) پدر، جد، تبار، (به ویژه چارپایان) پدر، حضرتا، نیا، پس انداختن

انگلیسی به فارسی

اعلیحضرتا، حضرتا، پدر، نیا، پس انداختن، پدری کردن


خواهر، پدر، اعلیحضرتا، پدری کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the male parent of a four-legged, domesticated animal such as a horse.

(2) تعریف: a title and term of address for a male sovereign.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sires, siring, sired
• : تعریف: to be the male parent of; beget.
مشابه: beget, father, generate

• male parent of an animal; title of respect for a male sovereign; father (archaic); forefather, male ancestor (archaic); important and influential person (archaic)
beget offspring, father offspring (especially of animals)
when a man sires a child, the child is born and the man is its father; an old-fashioned use.
an animal's sire is its father; a technical term. count noun with a possessive here but can also be used as a verb. e.g. bought two years ago, he's already sired ten thousand calves. ...an english-bred chestnut sired by blushing groom.

مترادف و متضاد

پدر (اسم)
abba, father, dad, sire, pater, baba

اعلیحضرتا (اسم)
sire

پدری کردن (فعل)
father, sire

جملات نمونه

1. the sire of an evil line
نیای یک نسل خبیث

2. The people await you, sire.
[ترجمه ترگمان] مردم منتظر شما هستن، قربان
[ترجمه گوگل]مردم در انتظار شما هستند

3. I will serve you always, sire.
[ترجمه ترگمان]من همیشه خدمت شما خواهم بود، قربان
[ترجمه گوگل]من همیشه به شما خدمت خواهم کرد

4. He went on to sire a dozen children, and they all grew up to be musically talented as well.
[ترجمه ترگمان]او به ده دوازده بچه رفت و همه با استعداد و استعداد در آنجا جمع شدند
[ترجمه گوگل]او دوازده فرزند را تربیت کرد و همه آنها نیز به لحاظ موسیقی با استعداد رشد کردند

5. The sire is one of the country's top Thoroughbred stallions and his sire was the great Nijinsky.
[ترجمه ترگمان]اعلیحضرتا یکی از اسب های اصیل the و his است
[ترجمه گوگل]مرغ یکی از بزرگترین خروسهای خالص کشور است و خدای او نجیینسکی بزرگ بود

6. Stallions who run well on off-tracks tend to sire offspring that do the same.
[ترجمه ترگمان]stallions که به خوبی از بین میرن … از راه فرار کردن به بچه هایی که همین کار رو می کنن
[ترجمه گوگل]ستاره ها که در خارج از مسیر به خوبی کار می کنند، تمایل دارند فرزندان فرزندان خود را به کار گیرند

7. As a value for money sire he has a PIN index ranking of £54 and a semen cost of £15 a straw.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ارزش برای پول، او یک شاخص PIN ۵۴ پوندی و یک cost semen پوندی را دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مقدار برای پول خدمت او یک رتبه بندی پین 54 پوند و هزینه مایع منی 15 پوند کاه است

8. Its main role is as a terminal sire for suckler herds or as a beef sire for dairy herds.
[ترجمه ترگمان]نقش اصلی آن به عنوان پیمان نوکری برای گله های suckler یا به عنوان یک گله گاو برای گله های گاو است
[ترجمه گوگل]نقش اصلی آن به عنوان یک سرپرست ترمینال برای گله های شیرخشک و یا به عنوان یک گاو گوشتی برای گله های شیری است

9. Offspring of a donkey sire and zebra mare, called a zebra hinny, do exist but are rare.
[ترجمه ترگمان]offspring خر خر خر خر و گورخر نامیده می شود که گورخر نامیده می شود اما نادر است
[ترجمه گوگل]فرزند یک خواهر خرگوش و گورخر گورخر، که به نام گورباچری نامیده می شود، وجود دارد، اما کمیاب است

10. While Mary should not have been able to sire a son through a virgin birth, your Christmas turkey could – at least in theory.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مری قادر نبود پسری را از میان یک تولد باکره محروم کند، بوقلمون کریسمس شما حداقل می توانست در نظر داشته باشد
[ترجمه گوگل]در حالی که مری نباید قادر به زاییدن یک پسر از طریق تولد باکره باشد، بوقلمون کریسمس خود را می تواند - حداقل در نظریه

11. The light is indeed dim, sire, I must get my glasses.
[ترجمه ترگمان]قربان، نور واقعا کم نور است، من باید عینک خودم را بردارم
[ترجمه گوگل]نور در واقع تاریک است، پدر، من باید عینک من را دریافت کنید

12. Sire, the kindness your majesty deigns to evince towards me is a recompense which so far surpasses my utmost ambition that I have nothing more to ask for.
[ترجمه ترگمان]گفت: اعلیحضرتا این مرحمت در حق من است که از صمیم قلب از این جهت است که از صمیم قلب از شما خواهش می کنم که از من سپاسگزاری کنید
[ترجمه گوگل]خدایا، مهربانی و افتخاری که به من نشان می دهد، بازپرداختی است که تا کنون بیش از جاه طلبی های من است که من بیشتر از این نمی خواهم بپرسم

13. The model used was the sire model containing herd-year-season(HYS) effect(fixed), sire group effect(fixed)and sire effect(random), which is widely used in dairy cattle breeding.
[ترجمه ترگمان]مدل مورد استفاده مدل sire است که دارای اثر یک فصل یک فصل (ثابت)، اثر گروه اعلیحضرتا (ثابت)و اثر اعلیحضرتا (تصادفی)است که به طور گسترده در پرورش دام پروری مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مدل مورد استفاده شامل مدل موش صحرایی (HYS) (ثابت)، اثرات گروه سیر (ثابت) و اثر سیر (تصادفی) است که به طور گسترده ای در تولید گاوهای شیری مورد استفاده قرار می گیرد

He sired seven children.

هفت بچه پس انداخت.


He sired one more play.

او نمایش‌نامه‌ی دیگری نوشت.


پیشنهاد کاربران

پدر شاعرانه

( oxford ) ( old use ) a word that people used when they addressed a king ( oxford )
امروزه این اصطلاح به صورت your majesty به معنی اعلی حضرت! عالیجناب! و مانند آن برای مخاطب قرار دادن پادشاه به کار می رود. محمدرضا ایوبی صانع

دامپزشکی و علوم دامی
والد نر، حیوان نر، پدر، پدری کردن

اعلیحضرتا


کلمات دیگر: