کلمه جو
صفحه اصلی

in touch

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: together through communicating

- Please keep in touch after you move to Chicago.
[ترجمه ترگمان] لطفا بعد از اسباب کشی به شیکاگو در تماس باشید
[ترجمه گوگل] لطفا پس از رفتن به شیکاگو، در تماس باشید
- Have you been in touch with your parents recently?
[ترجمه ترگمان] اخیرا با والدینت در تماس بودی؟
[ترجمه گوگل] آیا اخیرا در ارتباط با والدین خود بوده اید؟

جملات نمونه

1. I keep in touch with my parents by emails.
[ترجمه ترگمان]من از طریق ایمیل با پدر و مادرم تماس می گیرم
[ترجمه گوگل]من با ایمیل با والدینم تماس می گیرم

2. He kept in touch with us while he was on vacation.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او در تعطیلات بود با ما در تماس بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که در تعطیلات بود با ما در ارتباط بود

3. Let's keep in touch with each other.
[ترجمه ترگمان]بیا با هم ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید با یکدیگر همکاری کنیم

4. I'm definitely going to get in touch with these people.
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که با این آدم ها ارتباط برقرار می کنم
[ترجمه گوگل]من قطعا با این افراد ارتباط برقرار خواهم کرد

5. They embraced and wept and promised to keep in touch.
[ترجمه ترگمان]آن ها همدیگر را در آغوش کشیدند و می گریستند و قول دادند که در تماس باشند
[ترجمه گوگل]آنها در آغوش گرفتند و گریه می کردند و وعده داده اند که در تماس باشند

6. He's not really in touch with what young people are interested in.
[ترجمه ترگمان]او واقعا با چیزهایی که جوانان به آن علاقه دارند، ارتباط ندارد
[ترجمه گوگل]او واقعا در ارتباط با آنچه که جوانان علاقه مند هستند ارتباطی ندارد

7. How can he get in touch with you?
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه باه ات ارتباط برقرار کنه؟
[ترجمه گوگل]چگونه می تواند با شما ارتباط برقرار کند؟

8. The doctor was in touch by telephone with his patients.
[ترجمه ترگمان]دکتر با بیماران خود در تماس بود
[ترجمه گوگل]دکتر با بیماران خود تماس گرفت

9. For several years I kept in touch with her.
[ترجمه احلام] به دلایل متخلف من سال ها با او در ارتباط بودم
[ترجمه ترگمان]چندین سال بود که با او در تماس بودم
[ترجمه گوگل]چندین سال با او در ارتباط بودم

10. I'll put you in touch with someone in your area.
[ترجمه ترگمان]من شما را در ارتباط با کسی در ناحیه شما قرار خواهم داد
[ترجمه گوگل]من شما را در ارتباط با کسی در منطقه خود قرار می دهم

11. I try to keep in touch with current events by reading the newspapers.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم با خواندن روزنامه، با وقایع جاری در ارتباط باشم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم با خواندن روزنامه ها با رویدادهای کنونی تماس برقرار کنم

12. It is important to keep in touch with the latest research.
[ترجمه ترگمان]مهم است که با آخرین تحقیقات در ارتباط باشید
[ترجمه گوگل]مهم است که با آخرین تحقیقات ارتباط برقرار کنید

13. She's still keen to keep in touch.
[ترجمه ترگمان]او هنوز مشتاق است که در تماس بماند
[ترجمه گوگل]او هنوز مشتاق است که در تماس باشد

14. Are you still in touch with any of your old school friends?
[ترجمه ترگمان]هنوز با هیچ کدوم از دوستای قدیمیم در ارتباط هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز در تماس با هر یک از دوستان مدرسه قدیمی خود هستید؟

پیشنهاد کاربران

in touch ( with someone
seeing someone or communicating with someone regularly

در ارتباط، در تماس

ارتباط

در تماس

در دسترس

به روز بودن/اطلاعات به روز داشتن


کلمات دیگر: