زن، زوجه، همسر، موفق تر، در وضع بهتر، پردرآمدتر، پولدارتر، اسوده تر، داراتر، غنی تر
better off
زن، زوجه، همسر، موفق تر، در وضع بهتر، پردرآمدتر، پولدارتر، اسوده تر، داراتر، غنی تر
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: in improved or happier circumstances.
• in a better condition, in a better situation
جملات نمونه
1. Obviously we're better off now we're both working.
[ترجمه احسان] الان که هردو کار می کنیم، شرایط به مراتب مساعدتری داریم.
[ترجمه ایمان حجتی] حالا که هر دوتامون کار میکنیم، معلومه وضعمون بهتره ( درآمد بیشتری داریم )
[ترجمه ترگمان]واضحه که حالا بهتر شدیم هر دو کار می کنیم[ترجمه گوگل]بدیهی است که ما اکنون بهتر از هر دو کار هستیم
2. She'll be about £50 a week better off.
[ترجمه ایمان حجتی] او هفته ای حدودا 50 پوند بیشتر درامد داره
[ترجمه ترگمان]او در حدود ۵۰ پوند در هفته بهتر خواهد بود[ترجمه گوگل]او در هفته حدود 50 پوند بهتر خواهد بود
3. Without you by my side, I will be better off than you.
[ترجمه آتوسا] تو کنار من نباشی، وضع من بهتر میشه
[ترجمه ایمان حجتی] پیشم نباشی اوضاعم بهتر از تو میشه ( وضع مالیم بهتر از تو میشه )
[ترجمه ترگمان]بدون تو، من از تو بهتر میشم[ترجمه گوگل]بدون تو توسط طرف من، من بهتر از شما خواهد شد
4. If you've got bags you're better off taking a taxi.
[ترجمه آتوسا] اگر چمدونات زیاده بهتره تاکسی بگیری
[ترجمه ترگمان]اگر کیسه داری بهتر است تاکسی بگیری[ترجمه گوگل]اگر شما کیسه ای دارید بهتر است تا یک تاکسی بیاورید
5. He'd be better off going to the police about it.
[ترجمه ترگمان]بهتر است در این مورد به پلیس مراجعه کند
[ترجمه گوگل]او بهتر است که در مورد پلیس به پلیس بپردازد
[ترجمه گوگل]او بهتر است که در مورد پلیس به پلیس بپردازد
6. Families will be better off under the new law.
[ترجمه ترگمان]خانواده ها تحت قانون جدید بهتر عمل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]خانواده ها تحت قانون جدید بهتر خواهند بود
[ترجمه گوگل]خانواده ها تحت قانون جدید بهتر خواهند بود
7. Moneywise, of course, I'm much better off than I used to be.
[ترجمه ترگمان]البته من خیلی بهتر از اون چیزی هستم که قبلا بودم
[ترجمه گوگل]البته پول، البته من خیلی بهتر از آنچه که هستم، هستم
[ترجمه گوگل]البته پول، البته من خیلی بهتر از آنچه که هستم، هستم
8. Financially, I'm much better off than before.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ مالی من خیلی بهتر از قبل هستم
[ترجمه گوگل]به لحاظ مالی، من خیلی بهتر از قبل هستم
[ترجمه گوگل]به لحاظ مالی، من خیلی بهتر از قبل هستم
9. Materially, we are better off than ever before.
[ترجمه ترگمان]materially، ما بهتر از همیشه هستیم
[ترجمه گوگل]از لحاظ مادی، ما بهتر از هر زمان دیگری هستیم
[ترجمه گوگل]از لحاظ مادی، ما بهتر از هر زمان دیگری هستیم
10. The weather was so bad we'd have been better off staying at home.
[ترجمه ترگمان]هوا آنقدر بد بود که در خانه ماندن بهتر بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا خیلی بد بود که بهتر شدیم در خانه مان باقی بمانیم
[ترجمه گوگل]آب و هوا خیلی بد بود که بهتر شدیم در خانه مان باقی بمانیم
11. He'd be better off working for a bigger company.
[ترجمه ترگمان]بهتر است برای یک شرکت بزرگ تر کار کند
[ترجمه گوگل]او بهتر است برای یک شرکت بزرگ کار کند
[ترجمه گوگل]او بهتر است برای یک شرکت بزرگ کار کند
12. You'd be better off with a bicycle.
[ترجمه ترگمان]با دوچرخه خیلی بهتر میشی
[ترجمه گوگل]شما با دوچرخه بهتر خواهید بود
[ترجمه گوگل]شما با دوچرخه بهتر خواهید بود
13. Materially they are no better off.
[ترجمه ترگمان]materially بهتر از این نیست
[ترجمه گوگل]بطور مادی آنها بهتر از این نیستند
[ترجمه گوگل]بطور مادی آنها بهتر از این نیستند
14. Her promotion means she's $100 a week better off.
[ترجمه ترگمان]ترفیع او به این معنی است که او حدود ۱۰۰ دلار بیشتر از یک هفته است
[ترجمه گوگل]ارتقاء او به این معنی است که او 100 دلار در هفته بهتر است
[ترجمه گوگل]ارتقاء او به این معنی است که او 100 دلار در هفته بهتر است
پیشنهاد کاربران
to have more money than you had in the past or more money than most other people
you are better off continuing education than .
بهتره تحصیلاتت را ادامه بدهی.
you will be $100 a month better off if you try to spend thriftily.
اگر سعی کنی که مقتصدانه خرج کنی، ماهیانه 100 دلار پول بیشتری خواهی داشت.
we were better off last year
پارسال وضعمون بهتر بود.
بهتره تحصیلاتت را ادامه بدهی.
you will be $100 a month better off if you try to spend thriftily.
اگر سعی کنی که مقتصدانه خرج کنی، ماهیانه 100 دلار پول بیشتری خواهی داشت.
we were better off last year
پارسال وضعمون بهتر بود.
Better off working
وضعیت کاری بهتر
کار پر درآمدتر
وضعیت کاری بهتر
کار پر درآمدتر
وضعیت مالی بهتر
وضعیت/زندگی بهتری داشتن، آسودگی/رفاه بیشتری داشتن، خوشبخت تر/پولدارتر بودن
خوشحال تر. موفق تر. شرایط بهتر
. I think she’s better off without him
. I think she’s better off without him
In a more fortunate position
Tax cuts have been directed primarily at the better - off
Oxford Dictionary@
Oxford Dictionary@
Better off studying alone
You are better off
برات بهتره که
برات بهتره که
خوشبخت تر
حالت بهتر یا پولدارتر
کلمات دیگر: