کلمه جو
صفحه اصلی

blocks

انگلیسی به فارسی

بلوک ها، بلوک، انسداد، سد، قطعه، کند، توده، کنده، جعبه قرقره، مانع ورادع، قلنبه، ساختمان چهارگوش، مسدود کردن، بستن، بند اوردن، مانع شدن از، باز داشتن، قالب کردن


جملات نمونه

1. building blocks
اجزا،بخش های سازنده،سازگرها

2. he hammered large blocks of stone into chips
او با چکش قطعات بزرگ سنگ را خرد کرد.

3. i walked three blocks over
من سه خیابان بالاتر رفتم.

4. this new building blocks our view of the sea
این ساختمان جدید جلو دید ما را به دریا می گیرد.

5. they sell stamps in blocks
تمبرها را ورق ورق می فروشند.

6. they stood there like blocks
مثل خر آنجا ایستادند.

پیشنهاد کاربران

مجتمع

زمین های تقسیم بندی شده

مجتمع مسکونی

موانع

Block=ساختمان

دامپزشکی و علوم دامی
خوراک های قالبی ( سنگ نمک و. . . )


کلمات دیگر: