(مونث) بازرگان، سوداگر، کاسب، بازاری
businesswoman
(مونث) بازرگان، سوداگر، کاسب، بازاری
انگلیسی به فارسی
(مؤنث) بازرگان، سوداگر، کاسب، بازاری
کسب و کار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: businesswomen
حالات: businesswomen
• : تعریف: a woman who works in business or commerce.
• woman who engages in commerce or trade
a businesswoman is a woman who works in business, for example by running a firm.
a businesswoman is a woman who works in business, for example by running a firm.
جملات نمونه
1. The president made a presentation to the businesswoman of the year.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک سخنرانی برای زن تاجر در سال ارائه کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور روزنامه نگار را سالانه ارائه داد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور روزنامه نگار را سالانه ارائه داد
2. An anonymous businesswoman donated one million dollars to the charity.
[ترجمه ترگمان]یک تاجر ناشناس یک میلیون دلار به موسسه خیریه اهدا کرد
[ترجمه گوگل]یک خانم ناشناس یک میلیون دلار به خیریه اهدا کرد
[ترجمه گوگل]یک خانم ناشناس یک میلیون دلار به خیریه اهدا کرد
3. She's a good/shrewd businesswoman who's popular with her staff.
[ترجمه ترگمان]او یک زن تاجر خوب و زیرک است که با کارکنان خود محبوب است
[ترجمه گوگل]او یک زن و شوهر خوب / شجاع است که با کارکنانش محبوب است
[ترجمه گوگل]او یک زن و شوهر خوب / شجاع است که با کارکنانش محبوب است
4. She comes over as a very efficient businesswoman.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه تاجر خیلی ماهر میاد اینجا
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کارآفرین بسیار کارآمد می آید
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کارآفرین بسیار کارآمد می آید
5. She is a successful businesswoman.
[ترجمه ترگمان]زن تاجر موفقی است
[ترجمه گوگل]او یک زن کسب و کار موفق است
[ترجمه گوگل]او یک زن کسب و کار موفق است
6. She's often been painted as a tough businesswoman.
[ترجمه ترگمان]او اغلب به عنوان یک زن تاجر سفت و سخت رنگ آمیزی شده است
[ترجمه گوگل]او اغلب به عنوان یک کارآفرین سخت کار شده است
[ترجمه گوگل]او اغلب به عنوان یک کارآفرین سخت کار شده است
7. I don't really think of myself as a businesswoman.
[ترجمه ترگمان]من واقعا به خودم به عنوان یک زن تاجر فکر نمی کنم
[ترجمه گوگل]من واقعا خودم را به عنوان یک زن کسب و کار فکر نمی کنم
[ترجمه گوگل]من واقعا خودم را به عنوان یک زن کسب و کار فکر نمی کنم
8. A 12-hour plane flight away, San Francisco businesswoman Leslie Tang has learned a lot from her dad.
[ترجمه ترگمان]یک پرواز با هواپیما ۱۲ ساعته، لسلی تانگ زن آمریکایی چیزهای زیادی را از پدرش یاد گرفته است
[ترجمه گوگل]یک پرواز 12 ساعته هواپیما، لسلی تانگ، تاجر سان فرانسیسکو، از پدرش خیلی چیزهای زیادی آموخته است
[ترجمه گوگل]یک پرواز 12 ساعته هواپیما، لسلی تانگ، تاجر سان فرانسیسکو، از پدرش خیلی چیزهای زیادی آموخته است
9. She looks every inch the high-powered businesswoman.
[ترجمه ترگمان]اون به هر اینچ اون زن - رو نگاه می کنه
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد هر اینچ کسب و کار قدرتمند است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد هر اینچ کسب و کار قدرتمند است
10. Cathi Robbins is an accomplished businesswoman, Rick a professional guitarist who was a scratch golfer at
[ترجمه ترگمان]Cathi رابینز یک زن تاجر موفق است، ریک یک نوازنده گیتار حرفه ای است که یک گلف باز حرفه ای است
[ترجمه گوگل]Cathy Robbins یک کسب و کار موفق است، ریک یک گیتاریست حرفه ای است که گلفروش خیره کننده بود
[ترجمه گوگل]Cathy Robbins یک کسب و کار موفق است، ریک یک گیتاریست حرفه ای است که گلفروش خیره کننده بود
11. And shrewd businesswoman that she has quickly become, she is milking the phenomenon for all it is worth.
[ترجمه ترگمان]و یک زن تاجر باهوش که به سرعت تبدیل به یک زن شده است، این پدیده را به قیمتی که ارزش دارد، می دوشید
[ترجمه گوگل]و کسب و کار شیطانی است که او به سرعت تبدیل شده است، او این پدیده شیرجه را برای همه ارزش است
[ترجمه گوگل]و کسب و کار شیطانی است که او به سرعت تبدیل شده است، او این پدیده شیرجه را برای همه ارزش است
12. Brooke Knapp, a trail-blazing pilot and businesswoman, also fought her way out of the mold.
[ترجمه ترگمان]بروک Knapp، یک خلبان trail و یک زن تاجر، همچنین در راه خروج از mold با او مبارزه کرده بود
[ترجمه گوگل]بروک نپاپ، یک خلبان جنگجو و کسب و کار، نیز از راه خود از قالب بیرون زد
[ترجمه گوگل]بروک نپاپ، یک خلبان جنگجو و کسب و کار، نیز از راه خود از قالب بیرون زد
13. Miss Davies is not really the tough, hard-bitten businesswoman that she appears to be.
[ترجمه ترگمان]خانم دیویس واقعا زن سختگیر و سفت و سخت گیری نیست که به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]خانم دیویس واقعا کارآگاه سخت و دشوار است که او به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]خانم دیویس واقعا کارآگاه سخت و دشوار است که او به نظر می رسد
14. She's a shrewd businesswoman.
[ترجمه ترگمان]او یک زن تاجر زیرک است
[ترجمه گوگل]او یک زن کسب و کار شایسته است
[ترجمه گوگل]او یک زن کسب و کار شایسته است
پیشنهاد کاربران
A woman who understands a lot about business and making money
تاجر زن
@لَنگویچ
تاجر زن
@لَنگویچ
کلمات دیگر: