بریده شده، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن
sliced
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• cut into portions, divided into segments; cut through, cut into
sliced bread is bread that has been cut into slices before being wrapped up and sold.
sliced bread is bread that has been cut into slices before being wrapped up and sold.
جملات نمونه
1. a sliced loaf of bread
یک قرص نان لایه لایه بریده شده
2. they sliced up the profits
آنها منافع را تقسیم کردند.
3. he carefully sliced the mellon
با دقت خربزه را قاچ کرد.
4. She sliced off a piece of sausage.
[ترجمه ترگمان] اون یه تیکه کالباس رو تیکه تیکه کرد
[ترجمه گوگل]او قطعه ای از سوسیس را قطعه قطعه کرد
[ترجمه گوگل]او قطعه ای از سوسیس را قطعه قطعه کرد
5. The axe sliced through the wood.
[ترجمه ترگمان]تبر از وسط بیشه گذشت
[ترجمه گوگل]تبر از طریق چوب بریده شده است
[ترجمه گوگل]تبر از طریق چوب بریده شده است
6. Our boat sliced the lake.
[ترجمه Ayda] قایق ما ( آب های ) دریاچه را برش داد.
[ترجمه ترگمان] قایق ما کنار دریاچه رو پاره کرده[ترجمه گوگل]قایق ما قطعه دریاچه
7. He sliced the bread into thin and flat pieces.
[ترجمه ترگمان]نان را به تکه های کوچک و مسطح تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]او نان را به قطعات نازک و صاف تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]او نان را به قطعات نازک و صاف تقسیم کرد
8. The bows of the ship sliced the water.
[ترجمه ترگمان]دماغه کشتی آب را برید
[ترجمه گوگل]کمانهای کشتی، آب را برش دادند
[ترجمه گوگل]کمانهای کشتی، آب را برش دادند
9. The power saw sliced the logs like a knife through butter.
[ترجمه ترگمان]قدرت، چوب ها را مثل چاقویی که از روی کره بود، پاره کرد
[ترجمه گوگل]قدرت دید که سیاههها را مانند چاقو از طریق کره ریخت
[ترجمه گوگل]قدرت دید که سیاههها را مانند چاقو از طریق کره ریخت
10. The new tax has sliced annual bonuses by 30 percent.
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید، امتیازات سالیانه را تا ۳۰ درصد کاهش داده است
[ترجمه گوگل]مالیات جدید پاداش های سالانه را 30 درصد تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]مالیات جدید پاداش های سالانه را 30 درصد تقسیم می کند
11. Small pickling onions can be used instead of sliced ones.
[ترجمه ترگمان]پیاز خرد کننده کوچک را می توان به جای بریدن آن به کار برد
[ترجمه گوگل]پیاز می تواند به جای آنهایی که برش خورده می شود استفاده شود
[ترجمه گوگل]پیاز می تواند به جای آنهایی که برش خورده می شود استفاده شود
12. Our troops have sliced into the enemy's defence line.
[ترجمه ترگمان]سربازان ما به خط دفاعی دشمن sliced
[ترجمه گوگل]سربازان ما به خط دفاع دشمن رسیده اند
[ترجمه گوگل]سربازان ما به خط دفاع دشمن رسیده اند
13. The axe sliced into her shoulder.
[ترجمه ترگمان]تبر به شانه او خورد
[ترجمه گوگل]تبر به شانه او ریخت
[ترجمه گوگل]تبر به شانه او ریخت
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
15. Add the tomatoes, skinned and sliced.
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، پوست و برش را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را اضافه کنید، پوست کرده و برش داده شود
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را اضافه کنید، پوست کرده و برش داده شود
پیشنهاد کاربران
قارچ شده، ورقه ورقه
something that is cut into thin flat pieces
برش خورده
( Sliced ( adj
ورقه ورقه، قاچ شده
( سبزی، نان. . . . )
ورقه ورقه، قاچ شده
( سبزی، نان. . . . )
خلال شده
بریده
something that is cut into thin flat piecces
ورقه ورقه. تکه
بریده شده . تکه شده . slice شده .
فعل slice
اسم slice
🍉🧀🍞🍪 این ها slice هستند
فعل slice
اسم slice
🍉🧀🍞🍪 این ها slice هستند
sth that is cut into flat pieces
تیکه تیکه شده بخش بخش شده
If you want to make this food you need sliced bread
If you want to make this food you need sliced bread
کلمات دیگر: