(از هواپیما) پیاده شدن، (هواپیما را) ترک کردن
deplane
(از هواپیما) پیاده شدن، (هواپیما را) ترک کردن
انگلیسی به فارسی
از هواپیما پیاده شدن
هواپیما، از هواپیما پیاده شدن
انگلیسی به انگلیسی
• get off a plane, disembark from a plane
جملات نمونه
1. The troops deplaned an hour later.
[ترجمه ترگمان]سربازها یک ساعت بعد پیاده شدند
[ترجمه گوگل]سربازان یک ساعت پس از آن قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سربازان یک ساعت پس از آن قرار گرفتند
2. Would all passengers please deplane by the rear doors.
[ترجمه ترگمان]تمام مسافران پیاده از در عقب هواپیما پیاده می شوند
[ترجمه گوگل]آیا تمام مسافرین از طریق درب های عقب، هواپیمای بدون سرنشین را پیشنهاد می دهند؟
[ترجمه گوگل]آیا تمام مسافرین از طریق درب های عقب، هواپیمای بدون سرنشین را پیشنهاد می دهند؟
3. The president deplaned,waving.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پیاده شد و دست تکان داد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور، تکان داد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور، تکان داد
4. When you deplane, assuming you checked luggage, you have to wait around for your bags (assuming they’ve arrived where you have), and oftentimes sit around with no idea where it is or when it’s coming.
[ترجمه ترگمان]وقتی شما می خواهید چمدان را چک کنید، باید در اطراف چمدان های خود منتظر بمانید (با فرض اینکه آن ها به جایی رسیده اند که شما دارید)و اغلب اوقات بدون هیچ ایده ای در مورد اینکه کجا یا چه زمانی در حال آمدن است
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما هواپیمای بدون سرنشین، با فرض اینکه چمدان شما را بررسی کرده اید، باید کیف های خود را صبر کنید (فرض کنید که آنها وارد شده اند)، و اغلب بدون اینکه بدانید که در آن است و یا زمانی که می آید، نشسته اید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما هواپیمای بدون سرنشین، با فرض اینکه چمدان شما را بررسی کرده اید، باید کیف های خود را صبر کنید (فرض کنید که آنها وارد شده اند)، و اغلب بدون اینکه بدانید که در آن است و یا زمانی که می آید، نشسته اید
5. Deplane the aircraft board motorcoach for return to hotel.
[ترجمه ترگمان]کرایه هواپیما را برای بازگشت به هتل به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]هواپیمای مسافربری هواپیما را برای بازگشت به هتل آماده کنید
[ترجمه گوگل]هواپیمای مسافربری هواپیما را برای بازگشت به هتل آماده کنید
6. The party will deplane at Delhi.
[ترجمه ترگمان]این حزب در دهلی افتتاح خواهد شد
[ترجمه گوگل]این حزب در دهلی نو خواهد شد
[ترجمه گوگل]این حزب در دهلی نو خواهد شد
7. The passengers standing in line, straining to get out, stared enviously when Cantor was asked to deplane first.
[ترجمه ترگمان]مسافران در صف ایستاده بودند و تقلا می کردند که بیرون بروند و هنگامی که از پیاده شدن از هواپیما پیاده می شدند با حسرت به آن ها نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]مسافران ایستاده در خط، straining به خارج شدن، به زشت خیره شد، زمانی که Cantor از ابتدای خواسته شد
[ترجمه گوگل]مسافران ایستاده در خط، straining به خارج شدن، به زشت خیره شد، زمانی که Cantor از ابتدای خواسته شد
8. Oh, that' great ! After your help, I will find my connecting flight soon after we deplane . thank you !
[ترجمه ترگمان]! اوه، عالیه بعد از اینکه از هواپیما پیاده شدم از هواپیما پیاده شدم ! ممنونم
[ترجمه گوگل]اوه، این عالی! پس از کمک شما، به زودی پس از رسیدن هواپیما، پرواز اتصال من را پیدا خواهم کرد متشکرم !
[ترجمه گوگل]اوه، این عالی! پس از کمک شما، به زودی پس از رسیدن هواپیما، پرواز اتصال من را پیدا خواهم کرد متشکرم !
پیشنهاد کاربران
برای رسیدن به یک هواپیما
To get off a plane
To get off a plane
To get off the plane
پیاده شدن از هواپیما
کلمات دیگر: