رفتار کرد
behaved
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• characterized by behavior of a certain nature (well-behaved, etc.)
جملات نمونه
1. they behaved like children
آنان مثل بچه رفتار کردند.
2. the children behaved themselves in front of the guests
بچه ها جلو مهمانان شیطانی نکردند.
3. the teacher behaved capitally
معلم عالی رفتار کرد.
4. he was very critical of the way you behaved
او از طرز رفتار تو خیلی انتقاد کرد.
پیشنهاد کاربران
رفتار کردن
سر به راه
رفتار کردن ، برخورد کردن
کلمات دیگر: