واحد سنجش وزن که برابر است با 45/3 کیلوگرم (در مورد وزن غلات به کار می رود)
cental
واحد سنجش وزن که برابر است با 45/3 کیلوگرم (در مورد وزن غلات به کار می رود)
انگلیسی به فارسی
واحد سنجش وزن که برابر است با 45/3 کیلوگرم (درمورد وزن غلات بهکار میرود)
مرکزی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of weight equal to one hundred pounds or 45.3 kilograms.
• hundredweight, unit of weight equal to 100 pounds (united states); unit of weight in the british imperial system equal to 112 pounds
جملات نمونه
1. I attended Cental South University and Harvard.
[ترجمه ترگمان]من در دانشگاه South و هاروارد شرکت کردم
[ترجمه گوگل]من در دانشگاه سنتال جنوبی و هاروارد شرکت کردم
[ترجمه گوگل]من در دانشگاه سنتال جنوبی و هاروارد شرکت کردم
2. Regional special laws are enacted by the cental government but enfareed in some particular regions.
[ترجمه ترگمان]قوانین ویژه منطقه ای توسط دولت cental اما در برخی مناطق خاص تصویب شده اند
[ترجمه گوگل]قوانین خاص منطقه ای توسط دولت مرکزی به تصویب رسیده اما در بعضی مناطق مشخص شده است
[ترجمه گوگل]قوانین خاص منطقه ای توسط دولت مرکزی به تصویب رسیده اما در بعضی مناطق مشخص شده است
3. The coordination of adenine substituted to the cental zinc leads to self assembly.
[ترجمه ترگمان]هماهنگی of جایگزین روی cental روی منجر به مونتاژ خود می شود
[ترجمه گوگل]هماهنگی آدنین با روی سلول جایگزین منجر به خودآموزی می شود
[ترجمه گوگل]هماهنگی آدنین با روی سلول جایگزین منجر به خودآموزی می شود
4. It takes Shanghai as the cental and use special market image to develop in China East.
[ترجمه ترگمان]شانگهای به عنوان the شانگهای در نظر گرفته می شود و از تصویر بازار ویژه ای برای توسعه در شرق چین استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شانگهای به عنوان مرکز اصلی و استفاده از تصویر خاص بازار برای توسعه در چین شرق طول می کشد
[ترجمه گوگل]شانگهای به عنوان مرکز اصلی و استفاده از تصویر خاص بازار برای توسعه در چین شرق طول می کشد
5. Pla cental disorder was the main indication of emergency hysterectomy.
[ترجمه ترگمان]اختلال cental Pla نشانه اصلی of اضطراری بود
[ترجمه گوگل]اختلال پلاکت نشانه اصلی هیسترکتومی اورژانسی بود
[ترجمه گوگل]اختلال پلاکت نشانه اصلی هیسترکتومی اورژانسی بود
6. Objective To investigate methods for the diagnosis and treatment of primary angitis of cental nervous system (PACNS).
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش ها برای تشخیص و درمان of اولیه سیستم عصبی مصنوعی (PACNS)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روشهای تشخیص و درمان آنتی بیوتیک اولیه سیستم عصبی مرکزی (PACNS)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روشهای تشخیص و درمان آنتی بیوتیک اولیه سیستم عصبی مرکزی (PACNS)
7. Then, I picked a stone and throwed towards the cental of the river.
[ترجمه ترگمان]بعد سنگی برداشتم و به طرف cental رودخانه پرت کردم
[ترجمه گوگل]سپس، من یک سنگ را برداشتم و به طرف مرکز رودخانه پرتاب کردم
[ترجمه گوگل]سپس، من یک سنگ را برداشتم و به طرف مرکز رودخانه پرتاب کردم
8. Included in these figures are the costs associated with helping China, India, Africa, and Cental and South America build out their energy infrastructure with renewable sources.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هزینه های مربوط به کمک به چین، هند، آفریقا، و Cental و آمریکای جنوبی در حال ساخت زیرساخت های انرژی خود با منابع تجدیدپذیر هستند
[ترجمه گوگل]در این ارقام شامل هزینه های مربوط به کمک به چین، هند، آفریقا و مرکزی و جنوب امریکا ساخت زیرساخت های انرژی خود را با منابع تجدید پذیر
[ترجمه گوگل]در این ارقام شامل هزینه های مربوط به کمک به چین، هند، آفریقا و مرکزی و جنوب امریکا ساخت زیرساخت های انرژی خود را با منابع تجدید پذیر
9. The findings prove that topics of trust and betrayal are cental to friendship only among those who are more like them, but find many who differ in race, religion, and background.
[ترجمه ترگمان]یافته ها اثبات می کنند که موضوعات اعتماد و خیانت تنها به دوستی تبدیل می شوند که بیشتر شبیه آن ها هستند، اما بسیاری از کسانی که در نژاد، دین و سابقه متفاوت هستند را پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]یافته ها ثابت می کنند که موضوعات اعتماد و خیانت تنها در میان کسانی که بیشتر شبیه به آنها هستند، دوستانه هستند، اما بسیاری از آنها در نژاد، مذهب و پس زمینه متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]یافته ها ثابت می کنند که موضوعات اعتماد و خیانت تنها در میان کسانی که بیشتر شبیه به آنها هستند، دوستانه هستند، اما بسیاری از آنها در نژاد، مذهب و پس زمینه متفاوت هستند
10. It is set out in the 12th five-year plan that the central government will support Hong Kong in developing itself into an offshore RMB business center and an international asset management cental.
[ترجمه ترگمان]این برنامه در برنامه پنج ساله خود تنظیم شده است که دولت مرکزی از هنگ کنگ در توسعه خود به مرکز تجاری RMB و یک شرکت بین المللی مدیریت دارایی حمایت می کند
[ترجمه گوگل]این در برنامه 12 ساله پنج ساله قرار دارد که دولت مرکزی از هنگ کنگ در توسعه خود در مرکز کسب و کار خارج از مرز RMB و یک مرکز مدیریت دارایی بین المللی حمایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این در برنامه 12 ساله پنج ساله قرار دارد که دولت مرکزی از هنگ کنگ در توسعه خود در مرکز کسب و کار خارج از مرز RMB و یک مرکز مدیریت دارایی بین المللی حمایت خواهد کرد
11. Certain areas were considered more charged with divinity than others, especially pools, lakes and small groves, which were the sites of the cental ritual activities of Celtic life.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مناطق بیشتر به الوهیت نسبت به دیگران، به ویژه استخرها، دریاچه ها و groves کوچک در نظر گرفته می شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مناطق به دلیل الوهیت بیشتر نسبت به دیگران، به ویژه استخرها، دریاچه ها و گیاهان کوچک، که محل فعالیت های مراسم سلیمانه زندگی سلتیک بودند، محسوب می شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مناطق به دلیل الوهیت بیشتر نسبت به دیگران، به ویژه استخرها، دریاچه ها و گیاهان کوچک، که محل فعالیت های مراسم سلیمانه زندگی سلتیک بودند، محسوب می شدند
12. As a trauma chief resident or trauma surgeon, cental lines or chest tubes should be done in 1-2 minutes, tracheostomy should be within 5 minutes.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک متخصص ضربه روحی یا جراح آسیب، لوله های cental یا لوله های قفسه سینه باید در عرض ۱ تا ۲ دقیقه انجام شوند، tracheostomy باید در عرض ۵ دقیقه باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جراح اصلی یا جراح تروما، خطوط سینه یا لوله های سینه باید در 1-2 دقیقه انجام شود، تراکئوستومی باید در عرض 5 دقیقه باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جراح اصلی یا جراح تروما، خطوط سینه یا لوله های سینه باید در 1-2 دقیقه انجام شود، تراکئوستومی باید در عرض 5 دقیقه باشد
13. In New Orleans there is a funky Italian deli called the Cental Grocery Co. that serves up my favorite sandwich on the planet. . . The Muffuletta.
[ترجمه ترگمان]در نیواورلئان یک deli ایتالیایی به نام the Cental وجود دارد که ساندویچ مورد علاقه من را روی کره زمین سرو می کند
[ترجمه گوگل]در نیواورلئان، یک غذای بد بو ایتالیایی به نام شرکت Cental Foodstuff که ساندویچ مورد علاقه من در این سیاره است، وجود دارد Muffuletta
[ترجمه گوگل]در نیواورلئان، یک غذای بد بو ایتالیایی به نام شرکت Cental Foodstuff که ساندویچ مورد علاقه من در این سیاره است، وجود دارد Muffuletta
کلمات دیگر: