کلمه جو
صفحه اصلی

pseud


معنی : ساختگی
معانی دیگر : (عامیانه)، دانشمندنما، فهیم نما، مخفف: نام مستعار، pseudo پیشوند بمعنی ' کاذب ' و ' ساختگی ' و 'دروه '، ( pseudo ) پیشوند بمعنی ' کاذب ' و ' ساختگی ' و 'دروغ '

انگلیسی به فارسی

( pseudo ) پیشوند بمعنی ' کاذب ' و ' ساختگی ' و 'دروغ '


مگس، ساختگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "pseudonym," a false name adopted by someone, esp. an author, to conceal his or her identity; pen name.

• if you say that someone is a pseud, you mean that they are trying to appear very well-educated or artistic, in a false or pretentious way; an informal word.
fictitious name; pen name, name used by an author in place of his real name; assumed name

مترادف و متضاد

ساختگی (اسم)
sham, fake, falsification, imitation, forgery, pastiche, postiche, pseud

جملات نمونه

1. He's such a pseud, with his talk of 'lambent harmonies' and 'melting arpeggios'.
[ترجمه ترگمان]او چنان a، با حرف his و harmonies آهسته و arpeggios
[ترجمه گوگل]او چنین یک جادوئی است، با صحبتش در مورد 'هماهنگی لامنت' و 'ذوب شدن آرپیجی'

2. She's just a pseud; she knows nothing about art really.
[ترجمه ترگمان]اون فقط یه pseud؛ اون هیچی در مورد هنر نمیدونه
[ترجمه گوگل]او فقط یک مسی است؛ او واقعا در مورد هنر واقعا چیزی نمی داند

3. Mrs Nina Pender was less a pseud than a sphinx.
[ترجمه ترگمان]خانم نی نا Pender بیش از یک مجسمه ابوالهول بود
[ترجمه گوگل]خانم نینا پندر کمتر از یک اسفنکس بود

4. She's such a pseud!
[ترجمه ترگمان]عجب a!
[ترجمه گوگل]او چنین زشتی است!

5. It is a pseud love that cements one person to another in such a way that he or she is not given room to grow.
[ترجمه ترگمان]این یک عشق pseud است که یک نفر را به روشی دیگر سیمان می کند به طوری که به او مجال رشد داده نمی شود
[ترجمه گوگل]این یک عشق مسیح است که یک نفر را به دیگری می چسباند به گونه ای که به او فرصت رشد ندهد

6. A pseud sliding mode variable structure with continuous function based adaptive tracking control is proposed for a class of nonlinear systems with uncertainty bounds.
[ترجمه ترگمان]یک ساختار متغیر حالت لغزشی با تابع پیوسته مبتنی بر تابع پی گیری وفقی برای یک کلاس از سیستم های غیرخطی با محدودیت های عدم قطعیت پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک ساختار متغیر حالت کشویی نیمه ای با کنترل ردیابی سازگار مبتنی بر عملکرد مداوم برای یک کلاس از سیستم های غیر خطی با محدودیت های عدم اطمینان ارائه شده است

7. Firstly, the watermark sequence is encrypted by pseud - number sequence.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، دنباله watermark با توالی number رمزنگاری شده است
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، توالی علامت گذاری شده با عدد صحیح رمزگذاری شده است

8. The pseud phase of input image is important for the operator and need to be translated from the intensity distribution by appropriate conversion rule.
[ترجمه ترگمان]فاز pseud تصویر ورودی برای اپراتور مهم است و باید از توزیع شدت به وسیله قانون تبدیل مناسب ترجمه شود
[ترجمه گوگل]فاز شبه ای از تصویر ورودی برای اپراتور مهم است و باید از توزیع شدت با قانون تبدیل مناسب ترجمه شود

9. She is just a pseud ; she knows nothing about art really.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک pseud است و درباره هنر چیزی نمی داند
[ترجمه گوگل]او فقط یک عیب است او واقعا در مورد هنر واقعا چیزی نمی داند

10. The pseud phase distribution, which is translated from intensity distribution of the image by a conversion rule, is shown on this given filter.
[ترجمه ترگمان]توزیع فاز pseud که از توزیع شدت تصویر به وسیله قانون تبدیل ترجمه می شود، در این فیلتر مشخص نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]توزیع فازی شبه که از توزیع شدت تصویر توسط قانون تبدیل تبدیل شده است بر روی این فیلتر داده شده نشان داده شده است

11. Part Two is the body of the thesis composed of four chapters and an added pseud - chapter.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم بدنه رساله است که از چهار فصل و یک فصل pseud افزوده تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم، قسمت پایان نامه است که چهار فصل را شامل می شود و یک فصل مبهم اضافه شده است


کلمات دیگر: