کلمه جو
صفحه اصلی

go to pot


خراب شدن، مخروبه شدن، روبه زوال نهادن

انگلیسی به فارسی

برو به گلدان


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) becoming worse, deteriorating

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to go to ruin; become ruined.

جملات نمونه

1. The government has let the whole country go to pot .
[ترجمه ترگمان]دولت اجازه داده است که کل کشور به دیگ بریزد
[ترجمه گوگل]دولت اجازه داده است که کل کشور به گلدان برود

2. I'm afraid I've let the garden go to pot this summer.
[ترجمه ترگمان]از این می ترسم که این تابستان به باغ بروم
[ترجمه گوگل]من می ترسم که اجازه دادم باغ این تابستان را به گلدان بسپارم

3. Many people's good intentions go to pot as Ian Cocking does the work virtually single handed.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نیت های خوبی دارند، چون یان cocking عملا دست به دست هم می دهد
[ترجمه گوگل]بسیاری از اهداف خوب مردم به گلدان می روند چون یان کوکینگ این کار تقریبا یکبار انجام می دهد

4. My God, they've really let the house go to pot.
[ترجمه ترگمان]خدای من، اونا واقعا گذاشتن خونه به دیگ بره
[ترجمه گوگل]خدای من، آنها واقعا اجازه دادند خانه را به گلدان ببرند

5. The foundry was allowed to go to pot in the seventies and Pringle's started purchasing from outside suppliers.
[ترجمه ترگمان]شرکت ریخته گری اجازه داشت در دهه هفتاد به اندونزی برود و Pringle خرید را از تامین کنندگان خارجی آغاز کند
[ترجمه گوگل]ریخته گری مجاز به رفتن به گلدان در دهه هفتاد و Pringle شروع به خرید از تامین کنندگان خارجی

6. And his clothes would all go to pot.
[ترجمه ترگمان] و لباساش هم به سمت دیگ میره
[ترجمه گوگل]و لباس هایش همه به گلدان می روند

7. Pot with fresh, cold water (enough to flood and half of bamboo) boil, will go to pot bamboo cook for 25 minutes after the big switch to low heat and simmer 90 minutes, season with salt.
[ترجمه ترگمان]گلدان با آب سرد و سرد (به اندازه کافی برای سیلاب و نیمی از بامبو)به مدت ۲۵ دقیقه پس از این که سوئیچ بزرگ به گرمای کم تبدیل شود و به مدت ۹۰ دقیقه با نمک به آرامی بجوشد
[ترجمه گوگل]دیگ با آب تازه و سرد (به اندازه کافی برای سیل و نیمی از بامبو) جوش، به مدت 25 دقیقه پس از سوئیچ بزرگ به گرما کم، بطری بامبو را بپزید و 90 دقیقه بجوشانید، با نمک زدگی کنید

8. My brother Freddy used to be a star athlete, but he's really let himself go to pot.
[ترجمه ترگمان]برادر من فردی به عنوان یک ورزش کار ستاره استفاده می شود، اما واقعا به خودش اجازه می دهد که به گلدان برود
[ترجمه گوگل]برادرم فردی بود که یک ورزشکار ستاره بود، اما او واقعا اجازه رفتن به گلدان را داد


کلمات دیگر: