کلمه جو
صفحه اصلی

bedpost


صفحه ی فلزی (که ماشین یا موتور روی آن قرار می گیرد)، صفحه ی زیرین، چهار پایه ی تخت (به ویژه اگر بلند باشد و سایبانی بر آن قرار گیرد)، پایه یا ستون تختخواب

انگلیسی به فارسی

پایه یا ستون تختخواب


بستنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of the vertical supports at the corners of a bed.

• post on the corner of a bed

جملات نمونه

1. Between you, me and the bedpost, Jim is thinking about leaving the company.
[ترجمه A.A] بین خودمون باشه ، جیم تو فکر ترک کردن شرکت است
[ترجمه ترگمان]جیم، من و تو از پایه تخت و از پایه تخت و به ترک کردن شرکت فکر می کند
[ترجمه گوگل]بین شما، من و بستری، جیم در حال فکر کردن درباره ترک شرکت است

2. On her bedpost, it was said, she notched up a mark for every new lover.
[ترجمه ترگمان]گفته می شد که بر پایه تخت او یک نشانه برای هر معشوق جدید پیدا می کند
[ترجمه گوگل]در مورد پست او، گفته شد، او یک علامت را برای هر عاشق جدید برداشت

3. Angrily, she thrust herself away from the bedpost and her hands began again their energetic dance on the brightening wood.
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت با عصبانیت خود را از پایه تخت بیرون کشید و دوباره با شور و شوق شروع به رقصیدن کردند
[ترجمه گوگل]عصبانی، او خود را دور از بستر و دست خود را دوباره دوباره رقص پر انرژی خود را بر روی چوب روشن شد

4. Then she'd become just another notch on his bedpost - another victory, albeit not won with quite his usual ease.
[ترجمه ترگمان]آن وقت او فقط یک شکاف دیگر بر پایه تخت او بود - یک پیروزی دیگر، هر چند که کاملا راحت نبود
[ترجمه گوگل]پس از آن او فقط یک بار دیگر بر روی بستر خود تبدیل شد - پیروزی دیگری، هر چند که به راحتی به طور معمول او را به دست نیاورد

5. I bashed my toe on the bedpost.
[ترجمه ترگمان]پایم را روی پایه تخت کوبیدم
[ترجمه گوگل]من انگشت شستم روی پاکت

6. Hook this over the bedpost and pull to tighten.
[ترجمه ترگمان]این را روی bedpost قلاب کنید و بکشید تا سفت شود
[ترجمه گوگل]قلاب را بر روی بستنی قرار دهید و بکشید تا سفت شود

7. He had a hand on the bedpost.
[ترجمه ترگمان]دستش روی پایه تخت بود
[ترجمه گوگل]او دست بر روی بستر داشت

8. The jacquard bathrobe hanging on his bedpost bore the monogram: HOTEL RITZ PARIS.
[ترجمه ترگمان]حوله jacquard که بر پایه تخت آویزان شده بود مونوگرام درشتی را به خود جلب کرد: هتل HOTEL RITZ
[ترجمه گوگل]حمام ژاکارد، آویزان روی تختخواب خود، یک تکه تکه هتل RITZ PARIS را به وجود آورد

9. She went to the bedpost near the head of Holofernes and taking his sword from it.
[ترجمه ترگمان]به پایه تخت نزدیک سر Holofernes رفت و شمشیرش را از آن برداشت
[ترجمه گوگل]او در نزدیکی سر Holofernes رفت و به شمشیرش رسید

10. Maybe bedpost can add a field for phone type.
[ترجمه ترگمان]شاید bedpost بتواند یک زمین برای نوع تلفن اضافه کند
[ترجمه گوگل]شاید بستر شما می تواند یک فیلد برای نوع تلفن اضافه کند

11. Between you and me and the bedpost, I don't want to go with Jack.
[ترجمه ترگمان]میان تو و من و پایه تخت، من نمی خواهم با جک بروم
[ترجمه گوگل]بین تو و من و بلاگ پست، من نمی خواهم با جک بروم

12. How does someone hang herself from a bedpost? It's, what, three feet off the floor?
[ترجمه ترگمان]چطور یه نفر خودش رو از پایه تخت آویزون میکنه؟ سه متر از زمین فاصله داره؟
[ترجمه گوگل]چطور کسی از خودش بیرون می آید؟ این چه چیزی است، سه پا از کف؟

13. Her eyes closed tight shut, and her forehead came to rest on the hands that gripped the bedpost.
[ترجمه ترگمان]چشمانش را تنگ بسته بود و پیشانی اش روی دو دستی که پایه تخت را گرفته بود استراحت می کرد
[ترجمه گوگل]چشمانش بسته بسته شد و پیشانی اش بود که در دستانش قرار می گرفت که بستنی را برداشت

14. Did she want to be just one more notch on Nathan Bryce's bedpost?
[ترجمه ترگمان]ایا می خواست که فقط یک شکاف بیشتر از پایه تخت ناتان وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا او می خواهد فقط یک بار دیگر بر روی بستر ناتان بریسه باشد؟


کلمات دیگر: