(خودمانی)، نماینده ی مطبوعات، رجوع شود به: flak
flack
(خودمانی)، نماینده ی مطبوعات، رجوع شود به: flak
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) نمایندهی مطبوعات
(عامیانه) نمایندگی مطبوعات کردن
رجوع شود به: flak
فلافل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a press agent or other person employed to speak on one's behalf.
• press agent; advertising, publicity; antiaircraft fire; criticism, abuse
جملات نمونه
1. They spent millions on lobbyists and flacks to improve their image.
[ترجمه ترگمان]آن ها میلیون ها نفر را در lobbyists و flacks خرج کردند تا تصویر خود را بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]آنها میلیون ها نفر را برای لابی و فلاش صرف کردند تا تصویرشان را بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]آنها میلیون ها نفر را برای لابی و فلاش صرف کردند تا تصویرشان را بهبود بخشند
2. The Flack team restored her to pristine condition as G-FURY, and she made her first flight at Elstree in June 1980.
[ترجمه ترگمان]تیم flack او را به حالت اولیه جی - FURY احیا کرد و او اولین پرواز خود را در Elstree در ژوئن ۱۹۸۰ انجام داد
[ترجمه گوگل]تیم فلاخ او را به وضعیت G-FURY خاتمه داد و او اولین پرواز خود را در Elstree در ژوئن 1980 انجام داد
[ترجمه گوگل]تیم فلاخ او را به وضعیت G-FURY خاتمه داد و او اولین پرواز خود را در Elstree در ژوئن 1980 انجام داد
3. The flack grimaced and walked away, muttering.
[ترجمه ترگمان]flack شکلکی درآورد و دور شد و زیر لب گفت:
[ترجمه گوگل]فلک خجالت زده و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]فلک خجالت زده و به راه افتاد
4. Flack was crushed into a corner, gesticulating, a beetle turned on to its back.
[ترجمه ترگمان]flack در گوشه ای گیر کرده بود و دست و پا می زد و سوسک از پشت به پشتش نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]فلاش به یک گوشه خرد شده، ژستیکول، سوسک به پشتش تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]فلاش به یک گوشه خرد شده، ژستیکول، سوسک به پشتش تبدیل شده است
5. I'm sure I'll get plenty of flack for this one, but the quality of that company's software has gone into the toilet.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که برای این یکی خیلی بد برخورد می کنم، اما کیفیت این شرکت به توالت رفته
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که من برای این یک مقدار زیادی فلافل دریافت می کنم، اما کیفیت نرم افزار این شرکت به توالت رفته است
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که من برای این یک مقدار زیادی فلافل دریافت می کنم، اما کیفیت نرم افزار این شرکت به توالت رفته است
6. A test device for flack flowing systems based on virtual instrument technology is developed.
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه آزمون برای سیستم های جریان flack مبتنی بر فن آوری ابزار مجازی توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]یک دستگاه تست برای سیستم جریان فلک مبتنی بر تکنولوژی مجازی ابزار توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]یک دستگاه تست برای سیستم جریان فلک مبتنی بر تکنولوژی مجازی ابزار توسعه یافته است
7. Once the cold water enters the flack, the vapor pressure falls quickly.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آب سرد وارد flack می شود، فشار بخار به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آب سرد وارد می شود، فشار بخار به سرعت می افتد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آب سرد وارد می شود، فشار بخار به سرعت می افتد
8. When Apple launched the MacBook Air, it got flack: not fast enough, not enough ports, too pricey, the optional external optical disc drive had as much portable appeal as a brick.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اپل مک MacBook ایر را راه اندازی کرد، به اندازه کافی سریع نبود، نه به اندازه کافی سریع، نه به اندازه کافی گران، و نه به اندازه کافی گران، دیسک نوری خارجی اختیاری به اندازه یک آجر جذاب بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اپل MacBook Air را راه اندازی کرد، آن را فریاد زد: نه به اندازه کافی سریع، نه پورت کافی، گران قیمت است، درایو اختیاری خارجی دیسک نوری به عنوان قابل توجهی قابل حمل به عنوان یک آجر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که اپل MacBook Air را راه اندازی کرد، آن را فریاد زد: نه به اندازه کافی سریع، نه پورت کافی، گران قیمت است، درایو اختیاری خارجی دیسک نوری به عنوان قابل توجهی قابل حمل به عنوان یک آجر است
9. Technorati catches a fair amount of flack these days, but it is still a pretty good tool for picking up on buzz in the blogosphere.
[ترجمه ترگمان]در این روزها Technorati مقدار زیادی از flack را به خود اختصاص می دهد، اما هنوز هم ابزار خوبی برای بالا بردن سر و صدا در the است
[ترجمه گوگل]Technorati این روزها مقدار قابل توجهی از فلافل را جذب می کند، اما هنوز هم یک ابزار بسیار خوبی برای جلب نظر در وبلاگنویسی است
[ترجمه گوگل]Technorati این روزها مقدار قابل توجهی از فلافل را جذب می کند، اما هنوز هم یک ابزار بسیار خوبی برای جلب نظر در وبلاگنویسی است
10. Have you copped a lot of flack over this?
[ترجمه ترگمان]آیا شما بیش از این در این مورد ظلم کرده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما بیش از این در مورد ریزه کاری چسبیده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما بیش از این در مورد ریزه کاری چسبیده اید؟
11. I know I'll catch all sorts of flack here, but I'm going to say it anyway: Going with a standards-based solution isn't always the best idea.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که در اینجا همه نوع flack را می گیرم، اما به هر حال می خواهم این را بگویم: با یک راه حل - پایه، همیشه بهترین ایده نیست
[ترجمه گوگل]من می دانم که در اینجا همه انواع فلک ها را می گیرم، اما قصد دارم این را به هر حال بگوییم: راه حلی مبتنی بر استانداردها همیشه بهترین ایده نیست
[ترجمه گوگل]من می دانم که در اینجا همه انواع فلک ها را می گیرم، اما قصد دارم این را به هر حال بگوییم: راه حلی مبتنی بر استانداردها همیشه بهترین ایده نیست
12. In 198 Edwin Flack of Australia was accompanied by his butler on a bicycle to keep him supplies with drinks.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ ادوین flack از استرالیا با پیشخدمت خود در دوچرخه سواری همراهی شد تا او را با نوشیدنی ها نگه دارد
[ترجمه گوگل]در سال 1982، ادوین فلاکس استرالیا با دوچرخهسواری او در یک دوچرخه همراه بود تا او را با نوشیدنی ها حفظ کند
[ترجمه گوگل]در سال 1982، ادوین فلاکس استرالیا با دوچرخهسواری او در یک دوچرخه همراه بود تا او را با نوشیدنی ها حفظ کند
13. Or maybe the child has gotten unbearable flack for his or her name from relatives or friends.
[ترجمه ترگمان]یا شاید این بچه درد غیرقابل تحمل برای نام خود یا از طرف بستگان و یا دوستان او به دست آورده است
[ترجمه گوگل]یا شاید فرزند نام خانوادگی خود را از خویشاوندان یا دوستان خود ناموفق کرده است
[ترجمه گوگل]یا شاید فرزند نام خانوادگی خود را از خویشاوندان یا دوستان خود ناموفق کرده است
14. At night, Hathaway played the piano in jazz trios around town and hung out with a young pianist-vocalist named Roberta Flack.
[ترجمه ترگمان]شب ها، در گروه سه نفری در اطراف شهر پیانو می نواخت و با یک پیانیست جوان که اسمش ربرتا flack بود، بیرون می آمد
[ترجمه گوگل]در شب، هاتاوی پیانو را در سه گانه جاز در اطراف شهر بازی کرد و با یک خواننده جوان پیانیست به نام روبرتا فلاکن آویزان شد
[ترجمه گوگل]در شب، هاتاوی پیانو را در سه گانه جاز در اطراف شهر بازی کرد و با یک خواننده جوان پیانیست به نام روبرتا فلاکن آویزان شد
15. Many bloggers seem just impedance mismatched with the preternaturally positive PR professionals, and woe to the flack who's busted trying to game Digg without revealing that they're paid to do so.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وبلاگ نویسان به نظر می رسد که فقط در مقایسه با متخصصان مثبت PR preternaturally، mismatched و woe نسبت به the که سعی دارند بدون نشان دادن این که این کار را انجام می دهند، busted کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از وبلاگ نویسان فقط امپدانس را با متخصصان روابط عمومی پیشگام مثبت نشان می دهند و وحشت را به فلافلی که سعی می کنند بازی Digg را بدون آگاهی از اینکه پرداخت می شوند، انجام دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از وبلاگ نویسان فقط امپدانس را با متخصصان روابط عمومی پیشگام مثبت نشان می دهند و وحشت را به فلافلی که سعی می کنند بازی Digg را بدون آگاهی از اینکه پرداخت می شوند، انجام دهند
کلمات دیگر: