کلمه جو
صفحه اصلی

bedside manner

انگلیسی به فارسی

رفتار بالینی


انگلیسی به انگلیسی

• behavior or manners of a doctor with patients, doctor's approach and conduct with a patient
a doctor's bedside manner is the way in which he or she talks to a patient, and the extent to which this is friendly and reassuring.

جملات نمونه

1. He has a lovely bedside manner.
[ترجمه ترگمان] اون یه روش خوب کنار تخت داره
[ترجمه گوگل]او دارای یک اتاق خواب دوست داشتنی است

2. He's a good doctor with a sympathetic bedside manner.
[ترجمه ترگمان]اون یه دکتر خوبه با یه جور کنار تخت
[ترجمه گوگل]او یک دکتر خوب با شیوه ی دوست داشتنی سمپاتیک است

3. His bedside manner was, in a word, menacing.
[ترجمه ترگمان]رفتارش با حالتی تهدید آمیز و تهدید آمیز بود
[ترجمه گوگل]او در یک کلام، در معرض تهدید قرار گرفته بود

4. Putting on my best bedside manner, I went to the cheerful locals.
[ترجمه ترگمان]به بهترین حالت کنار تختخوابم می رفتم و به محلی شاد و شاد می رفتم
[ترجمه گوگل]قرار دادن بهترین حالت کنار هم، من به مردم محلی شاد رفتم

5. Webster is not big on bedside manner.
[ترجمه ترگمان]وبستر روی تخت کنار تخت بزرگ نیست
[ترجمه گوگل]وبستر به اندازه کافی بزرگ نیست

6. Bedside Manner : Be healing a teammate as he achieves an achievement of his own.
[ترجمه ترگمان]شیوه Bedside: برای رسیدن به موفقیت خود هم تیمی خود را ترمیم کنید
[ترجمه گوگل]حالت Bedside Manner اگر فردی موفق به موفقیت دست یابد، یک هم تیمی را بهبود می بخشد

7. And, as Dr. Rubinstein said, bedside manner is only one of many concerns.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که دکتر رابین اشتین گفت روش کنار تخت یکی از نگرانی های بسیاری است
[ترجمه گوگل]و، همانطور که دکتر روبنشتاین گفت، مشکالت جانبی تنها یکی از نگرانی های بسیاری است

8. The new doctor has a good bedside manner.
[ترجمه ترگمان]دکتر جدید رفتار خوبی داره
[ترجمه گوگل]دکتر جدید دارای یک روش جانبی مناسب است

9. Dr. Green has a good bedside manner.
[ترجمه ترگمان]دکتر گرین رفتار خوبی داشته
[ترجمه گوگل]دکتر سبز دارای یک بستر خوب است

10. He's very conscientious, it's just he doesn't have much of a bedside manner.
[ترجمه ترگمان]او خیلی با وجدان است، فقط رفتارش با من سازگار نیست
[ترجمه گوگل]او بسیار وجدان دارد، فقط او به اندازه کافی در کنار هم نیست

11. All of her patients agree that she has a good bedside manner.
[ترجمه ترگمان] همه مریض هاش موافقت کردن که رفتار خوبی داشته باشن
[ترجمه گوگل]همه بیمارانش موافقند که او دارای یک بستر خوب است

12. Soon students may conduct mock physicals and be graded on bedside manner as part of medical licensing exams.
[ترجمه ترگمان]به زودی دانش آموزان انجام معاینات را انجام می دهند و به عنوان بخشی از امتحانات گواهی درمان به روش کنار تخت ارزیابی می شوند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به زودی ممکن است فیزیکدانان را مجذوب خود کنند و به عنوان بخشی از امتحانات صدور مجوز پزشکی در کنار هم قرار گیرند

پیشنهاد کاربران

روش هایی که دکتر برای مراقبت و درمان از بیمار به کار میبرد

روش های بالینی

دوستان وقتی معنی واژه ای رو نمیتونید منتقل کنید چرا مخاطبان رو به اشتباه میندازید؟
bedside manner به معنی ۱ ) روش رفتاری که پزشک در برخورد با بیماران بکار میبره ( معمولا مثبت ولی منفی هم میتونه باشه با اضافه کردن صفاتی قبل از اون مث nice , awful )
۲ ) نحوه برخورد پزشک در برخورد با بیماران تحت درمان که برای آروم کردن اونها بکار میبره ، اینم باز میتونه مثبت یا منفی باشه با اضافه کردن صفت قبل از این عبارت اسمی.
کلا یعنی رفتار بالینی پزشک نسبت به بیمار

من الان متنی جلوی رومه که راجع به یه آدم معمولی داره حرف میزنه و هرجور که فکر میکنم، به زبان عامیانه، � مریض داری � بهش میخوره. حالا شاید در رابطه با متن شما هم به کار بیاد.

the kind and caring way that doctors and nurses treat people who are ill

the kind and caring behaviour shown by doctors and nurses to people who are ill


کلمات دیگر: