کلمه جو
صفحه اصلی

enucleated


مغزکردن، هسته درآوردن، کندن، (مج) روشن کردن، توضیح دادن

انگلیسی به فارسی

محروم شده، مغزکردن، هسته دراوردن، کندن، روشن کردن، توضیح دادن


انگلیسی به انگلیسی

• having undergone a removal of the nucleus (biology)


کلمات دیگر: