تنگ ماهی (ظرف شیشه ای که در آن ماهی رنگی نگه می دارند)
fishbowl
تنگ ماهی (ظرف شیشه ای که در آن ماهی رنگی نگه می دارند)
انگلیسی به فارسی
تنگ ماهی (ظرف شیشهای که در آن ماهی رنگی نگه میدارند)
(مجازی) جایی که در آن کردار انسان برای دیگران بهطور کامل آشکار است
fishbowl
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a clear glass or plastic bowl or other small container designed to hold pet fish.
• (2) تعریف: a place or situation that exposes one's activities to view.
• glass bowl in which goldfish or other fish are kept
جملات نمونه
1. The diamond ring was soused into the fishbowl of water.
[ترجمه ترگمان]حلقه الماس در تنگ آب فرورفته بود
[ترجمه گوگل]حلقه الماس به داخل کیسه ماهی از آب استفاده شد
[ترجمه گوگل]حلقه الماس به داخل کیسه ماهی از آب استفاده شد
2. Where can she go for it on this fishbowl island?
[ترجمه ترگمان]کجا می تونه بره تو این جزیره \"fishbowl\"؟
[ترجمه گوگل]کجا می تواند برای این در این جزیره ماهی چشمه بروید؟
[ترجمه گوگل]کجا می تواند برای این در این جزیره ماهی چشمه بروید؟
3. We called it the fishbowl, for it was built of partitions, and the front of it was three-quarters glass.
[ترجمه ترگمان]آن را تنگ در نظر گرفتیم چون از افرازها ساخته شده بود و قسمت جلو آن سه چهارم لیوان بود
[ترجمه گوگل]ما آن را 'ماهیگیر' نامیدیم، زیرا از پارتیشن ساخته شده بود، و جلوی آن سه چهارم شیشه بود
[ترجمه گوگل]ما آن را 'ماهیگیر' نامیدیم، زیرا از پارتیشن ساخته شده بود، و جلوی آن سه چهارم شیشه بود
4. He had never been comfortable in the fishbowl.
[ترجمه ترگمان]او تا به حال در the راحت نبوده است
[ترجمه گوگل]او در ماهیچه ماهی راحت نبود
[ترجمه گوگل]او در ماهیچه ماهی راحت نبود
5. Two uniformed men sat inside an armour-glass fishbowl in the centre of the floor.
[ترجمه ترگمان]دو مرد یونیفورم پوش در زیر تنگ شیشه ای در وسط اتاق نشسته بودند
[ترجمه گوگل]دو مرد لباس مردانه در داخل یک حلقه ماهی شیشه ای زرهی در مرکز زمین نشسته اند
[ترجمه گوگل]دو مرد لباس مردانه در داخل یک حلقه ماهی شیشه ای زرهی در مرکز زمین نشسته اند
6. I keep a turtle in the fishbowl.
[ترجمه ترگمان]من یک لاک پشت را در تنگ ماهی نگه می دارم
[ترجمه گوگل]من یک لاک پشت را در ماهیگیر نگه دارم
[ترجمه گوگل]من یک لاک پشت را در ماهیگیر نگه دارم
7. Most plants found in a fishbowl or aquariums are just green and boring.
[ترجمه ترگمان]بیشتر گیاهان یافت شده در یک تنگ ماهی و یا aquariums فقط سبز و خسته کننده هستند
[ترجمه گوگل]اکثر گیاهان موجود در یک کیسه ماهی یا آکواریوم تنها سبز و خسته کننده هستند
[ترجمه گوگل]اکثر گیاهان موجود در یک کیسه ماهی یا آکواریوم تنها سبز و خسته کننده هستند
8. There is only one fish in the fishbowl.
[ترجمه ترگمان]تنها یک ماهی در تنگ ماهی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها یک ماهی در کیسه ماهی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها یک ماهی در کیسه ماهی وجود دارد
9. What is the fish in the fishbowl living for?
[ترجمه ترگمان]ماهی در تنگ ماهی چه ماهی است؟
[ترجمه گوگل]ماهی هایی که در ماهواره زندگی می کنند ماهی چیست؟
[ترجمه گوگل]ماهی هایی که در ماهواره زندگی می کنند ماهی چیست؟
10. The shape of this amazing fishbowl was inspired by a water drop which was ready to flow over the edge of the surface it was resting on.
[ترجمه ترگمان]شکل این تنگ ماهی فوق العاده، از یک قطره آب الهام گرفته شده بود که برای جریان در لبه سطحی که روی آن قرار داشت، آماده بود
[ترجمه گوگل]شکل این ماهی شگفت انگیز از یک قطره آب الهام گرفته شده بود که آماده بود تا از لبه سطحی که در آن استراحت می کرد جریان یابد
[ترجمه گوگل]شکل این ماهی شگفت انگیز از یک قطره آب الهام گرفته شده بود که آماده بود تا از لبه سطحی که در آن استراحت می کرد جریان یابد
11. Barracks life is like living in a fishbowl.
[ترجمه ترگمان]زندگی سربازخانه شبیه زندگی در یک تنگ ماهی است
[ترجمه گوگل]زندگی سربازها مانند زندگی در یک ظرف ماهی است
[ترجمه گوگل]زندگی سربازها مانند زندگی در یک ظرف ماهی است
12. Being in a small town like this is like living in a fishbowl.
[ترجمه ترگمان]بودن در یک شهر کوچک مانند این مانند زندگی در یک تنگ ماهی است
[ترجمه گوگل]در یک شهر کوچک مانند این است که مانند زندگی در یک ظرف ماهی است
[ترجمه گوگل]در یک شهر کوچک مانند این است که مانند زندگی در یک ظرف ماهی است
13. Then I walked in and he had this thing in a big fishbowl sitting up on the table beside his bed.
[ترجمه ترگمان]بعد من داخل شدم و او این کار را با یک صندلی بزرگ که روی میز کنار تختش نشسته بود، داشت
[ترجمه گوگل]سپس من وارد شدم و او این چیز را در یک ظرف ماهی بزرگ گذاشت که بر روی میز کنار تختش نشسته بود
[ترجمه گوگل]سپس من وارد شدم و او این چیز را در یک ظرف ماهی بزرگ گذاشت که بر روی میز کنار تختش نشسته بود
14. People who work in aquaria tell us the size of fishbowl could tell us the shark's size after they grow up.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در aquaria کار می کنند به ما می گویند اندازه تنگ ماهی را بعد از بزرگ شدن به ما می گویند
[ترجمه گوگل]افرادی که در آکواریوم کار می کنند، به ما می گویند که اندازه کیسه ماهی، بعد از رشد آنها می تواند حجم کوسه را به ما بگوید
[ترجمه گوگل]افرادی که در آکواریوم کار می کنند، به ما می گویند که اندازه کیسه ماهی، بعد از رشد آنها می تواند حجم کوسه را به ما بگوید
پیشنهاد کاربران
ماهی آکواریومی
تنگ ماهی
کلمات دیگر: