کلمه جو
صفحه اصلی

begum


(قرن دوازدهم میلادی) عضو برخی از انجمن های خیریه در هلند و بلژیک، بگین، (از ریشه ی ترکی) بگم، (در پاکستان) بانوی محترم، بیگم، خانم درهند

انگلیسی به فارسی

(از ریشه‌ی ترکی) بگم، (در پاکستان) بانوی محترم


شروع کردی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a high-ranking Muslim woman, often a widow.

• muslim lady of high rank (often a widow)

جملات نمونه

1. Roshanara Begum, with her less magnificent resources, was unable to contribute anything quite so ambitious.
[ترجمه ترگمان]Roshanara بیگوم، با منابع کم magnificent، قادر نبود هیچ کاری را به این اندازه بلند پروازانه ارائه دهد
[ترجمه گوگل]Roshanara Begum، با منابع کمتر با شکوه او، قادر به کمک به هیچ چیزی کاملا بلندپروازانه نبود

2. The Begum doesn't like it there so she keeps putting it off.
[ترجمه ترگمان]The آن را دوست ندارد، بنابراین مدام آن را خاموش می کند
[ترجمه گوگل]Begum آن را دوست ندارد به طوری که او نگه می دارد آن را خاموش

3. People like Momtaz Begum simply sweep up their waste and dump it into the barrel.
[ترجمه ترگمان]مردم دوست دارند Momtaz را به سادگی از دست بدهند و آن را به بشکه خالی کنند
[ترجمه گوگل]افرادی مانند ممتاز بیگوم به راحتی زباله های خود را جمع می کنند و آن را به بشکه می ریزند

4. "Of course it's worth it, " said Shuhena Begum, 2 who traveled from the central English city of Birmingham to see Jackson.
[ترجمه ترگمان]Shuhena بیگوم ۲ ساله اهل شهر مرکزی بیرمنگام برای دیدن جکسون گفت: \" البته ارزشش را دارد \"
[ترجمه گوگل]'شوئنا بگوم، 2 که از شهر مرکزی انگلیس بیرمنگام برای دیدن جکسون سفر کرد، گفت:' البته آن ارزش دارد '

5. Pinjra Begum was poisoned by the beautiful water she had faithfully pumped.
[ترجمه ترگمان]Pinjra بیگوم در کنار آب زیبایی که با کمال وفاداری پمپ کرده بود مسموم شده بود
[ترجمه گوگل]Pinjra Begum توسط آب های زیبا که به طرز وحشیانه ای پمپ شده بود مسموم شد

6. Begum was poisoned by the beautiful water she had faithfully pumped.
[ترجمه ترگمان]بیگوم در کنار آب زیبایی که با کمال وفاداری پمپ کرده بود مسموم شده بود
[ترجمه گوگل]Begum توسط آب های زیبا که به وضوح پمپاژ شده بود مسموم شد

7. The woman, Monju Begum, then took the penis to the police station in a polythene bag to present as evidence.
[ترجمه ترگمان]زن، Monju بیگوم، بعد آلت را به پاسگاه پلیس در یک کیف polythene برد تا به عنوان مدرک ارائه شود
[ترجمه گوگل]زن، مونوی بیگوم، سپس آلت تناسلی مرد را در کیف پلی اتیلن به ایستگاه پلیس برد تا به عنوان شواهد ارائه شود

8. When war broke out, Rokeya Begum was newly married and three months pregnant. “But I wasn’t afraid of the military, ” she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \"وقتی جنگ آغاز شد، Rokeya بیگوم به تازگی ازدواج کرده و سه ماه حامله بود\" اما من از ارتش نمی ترسیدم \"
[ترجمه گوگل]وقتی جنگ آغاز شد، روکیه بیگوم به تازگی ازدواج کرد و سه ماهه باردار بود او می گوید: 'اما از ارتش نترسیدم '

9. Begum Khaleda and Wolfowitz recognized the country’s high growth, good macro-economic management and improvement in social indicators.
[ترجمه ترگمان]بیگوم Khaleda و ولفوویتز شاهد رشد بالای کشور، مدیریت خوب کلان اقتصادی و بهبود در شاخص های اجتماعی بودند
[ترجمه گوگل]Begum Khaleda و ولفوویتز به رسمیت شناختن رشد بالا در کشور، مدیریت اقتصاد کلان خوب و بهبود شاخص های اجتماعی است

10. Rahima Banu Begum was less than two years old.
[ترجمه ترگمان]Rahima Banu Begum کم تر از دو سال داشت
[ترجمه گوگل]رحیمی بنی بگوم کمتر از دو سال داشت

11. Do you know, sometimes I feel that the only person he really cares for on this earth is the Begum.
[ترجمه ترگمان]می دانید، گاهی احساس می کنم تنها کسی که واقعا به این دنیا اهمیت می دهد the است
[ترجمه گوگل]آیا می دانید، گاهی اوقات احساس می کنم که تنها کسی که واقعا در این زمین مراقبت می کند، Begum است

12. On August 1 Chairman Wu Bangguo of the Standing Committee of the National People's Congress (NPC) met with Bangladeshi Prime Minister Begum Khaleda Zia in the Great Hall of the People.
[ترجمه ترگمان]وو Bangguo، رئیس کمیته دائمی کنگره خلق ملی (کنگره خلق خلق، با نخست وزیر بنگلادش، بیگوم Khaleda ضیا در تالار بزرگ مردم دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در اول اوت، رئیس وو بانگو از کمیته دائمی کنگره ملی مردم (NPC) با بوگوم خالد زیا نخست وزیر بنگلادش در تالار بزرگ مردم دیدار کرد

13. While trying to help starving villagers, Yunus met a 21-year-old woman named Sufia Begum, who was burdened by a tiny yet crushing debt, Yunus recalled in his autobiography, "Banker to the Poor. "
[ترجمه ترگمان]یونس در حالی که در تلاش برای کمک به روستائیان گرسنه بود، یک زن ۲۱ ساله به نام Sufia بیگوم را ملاقات کرد که به خاطر بدهکاری بسیار کوچک بار آمده بود، یونس در زندگینامه خود به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]یونس در حالی که برای کمک به گرسنگی روستاییان تلاش می کرد، یک زن 21 ساله به نام صوفی بگوم، که با بدهی های کوچک هنوز خرد شده بود، دیدار کرد یونوس در زندگینامه خود �بانکدار به فقرا� یادآوری کرد '

14. It was built in the memory of the beautiful Arjumand Bano Begum,[Sentence dictionary] who won the heart of a Mughal prince.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در حافظه the beautiful Bano و [ جمله Sentence ] ساخته شد که قلب یک شاهزاده مغول را کسب کرد
[ترجمه گوگل]این در خاطره آرجومند باانو بیگوم [Dictionary of Sentence] ساخته شد که قلب شاهزاده مغول را به دست آورد

15. To break the grinding cycle of debt and poverty, Yunus lent a total of $27 to Begum and more than 40 of her neighbors in the village of Joba.
[ترجمه ترگمان]یونس برای شکستن چرخه آسیاب بدهی و فقر، در مجموع ۲۷ دلار به بیگوم و بیش از ۴۰ تن از همسایگانش را در روستای of وام داد
[ترجمه گوگل]یونس برای تحمیل چرخه خرد کردن بدهی ها و فقر، مبلغ 27 دالر به بگوم و بیش از 40 همسایه اش را در روستای یوگا قرض داد


کلمات دیگر: