کلمه جو
صفحه اصلی

beguilement


فریب، اغفال

انگلیسی به فارسی

عصبانیت


انگلیسی به انگلیسی

• deception; charm; persuasion, enticement

جملات نمونه

1. Sometimes I want to come loose beguilement, he also does not agree, he himself goes out to play in the evening every day however, saying is to have what dinner party, hum, who can believe!
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها هم دلم می خواهد از اینجا بیرون بیایم، او نیز موافق نیست، خودش هم هر روز عصر به تئاتر می رود، و هر روز مهمانی شام، زمزمه می کند که چه کسی می تواند باور کند!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من می خواهم بجنگم، او هم موافق نیست، او خودش هر روز در شب بازی می کند، با این حال می گوید که باید مهمانی شام، عجیب و غریب باشد که می تواند باور کند!

2. If the fine ideal has no reasonable system to promise to is a beguilement.
[ترجمه ترگمان]اگر ایده آل خوب هیچ سیستم منطقی ای ندارد که به آن قول داده شود که یک beguilement است
[ترجمه گوگل]اگر ایده آل دارای سیستم معقولی برای وعده دادن باشد، درگیری است

3. Adjust the job and working time appropriately, had decided exercising time, often come loose beguilement, loosen the nerve of take up.
[ترجمه ترگمان]درست کردن کار و زمان کار مناسب، تصمیم گرفته بود که زمان را به طور مناسب تنظیم کند
[ترجمه گوگل]زمان کار و زمان مناسب را تنظیم کنید، زمانی که تصمیم گرفته اید وقت خود را به کار ببندید، غالبا گمراه می شوید، عصب را از بین ببرید

4. Be in this accession, it is graph king encourages to me, let me go out to come loose beguilement, before that, I never had given Sichuan.
[ترجمه ترگمان]در این الحاق، این شاه گراف است که مرا تشویق می کند، اجازه بدهید قبل از آن، beguilement را رها کنم، قبل از آن، من هیچ وقت نگفتم
[ترجمه گوگل]در این لایحه، این گرافنور به من تشویق می کند، اجازه دهید من بیرون بیایم و بی تردید، قبل از آن، من هرگز به سیچوان داده ام

5. Many who have believed his words have become victims of this beguilement.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسانی که سخنان او را باور کرده اند، قربانی این beguilement شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کسانی که اعتقاد دارند سخنان وی قربانی این نومیدی شده اند

6. The afternoon's ride with him and Crossjay was an agreeable beguilement to her in prospect.
[ترجمه ترگمان]گردش بعد از ظهر با او و Crossjay برایش خوشایند بود
[ترجمه گوگل]سوار شدن بعد از ظهر با او و Crossjay او را در چشم انداز دلخوشی دوست داشتنی بود

7. With the help of a legendary director, the actress perfected the art of cinematic beguilement.
[ترجمه ترگمان]این بازیگر با کمک کارگردان افسانه ای، هنر سینمای سینمایی را تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]با کمک یک کارگردان افسانه ای، بازیگر هنری هنر بیگی سینمایی را تکمیل کرد

8. Many who have believe his word have become victim of this beguilement .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسانی که حرف او را باور کرده اند قربانی این beguilement شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کسانی که اعتقاد دارند کلمه او قربانی این نومیدی شده اند

9. In now this society in, whatever products all have counterfeit article and no matter which professions it is, all have the beguilement behavior of different degree.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این جامعه، هر محصولی که همه محصولات تقلبی داشته باشد و اهمیتی ندارد که چه تخصصی باشد، همه آن رفتار beguilement نسبت به درجات متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در این جامعه، هر کدام از محصولات دارای مقاله تقلبی هستند و مهم نیست که کدام حرفه ها، رفتارهای عجیب و غریب مختلفی دارند

10. This paper focuses on the reasons of the price beguilement in tourism, and points that only the credibility can ensure the sustained and healthy development in the tourism industry.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی دلایل کاهش قیمت در توریسم تمرکز می کند و اشاره می کند که تنها اعتبار می تواند توسعه پایدار و سالم در صنعت گردشگری را تضمین کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به دلایلی که در قیمت گذاری گردشگری در نظر گرفته شده، تمرکز دارد و اشاره می کند که تنها اعتبار می تواند توسعه پایدار و سالم در صنعت گردشگری را تضمین کند


کلمات دیگر: