سن عقل
age of reason
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• the enlightenment, 18th-century philosophical movement that emphasized the use of scientific inquiry and reason (most commonly associated with locke, descartes, newton, and rousseau)
جملات نمونه
1. When he reached the age of reason, I confidently sent him forth to seek his fortune.
[ترجمه ترگمان]وقتی به سن عقل رسید، بااعتماد به نفس او را به جستجوی بخت و اقبال او فرستادم
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به سن عقل رسید، من با اطمینان او را به دنبال ثروت خود فرستادم
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به سن عقل رسید، من با اطمینان او را به دنبال ثروت خود فرستادم
2. Then, through the comparison of Franklin and Thomas Paine, the author expatiates the significant role Franklin played in the "Age of Reason".
[ترجمه ترگمان]سپس، از طریق مقایسه فرانکلین و توماس پین، نویسنده نقش مهمی در \"عصر خرد\" ایفا کرد
[ترجمه گوگل]سپس، از طریق مقایسه فرانکلین و توماس پین، نویسنده از نقش مهمی که فرانکلین در 'عصر دلیل' به دست آورد، تجلیل می کند
[ترجمه گوگل]سپس، از طریق مقایسه فرانکلین و توماس پین، نویسنده از نقش مهمی که فرانکلین در 'عصر دلیل' به دست آورد، تجلیل می کند
3. Philosophy experienced the peak in the age of reason, we began a more profound.
[ترجمه ترگمان]فلسفه در عصر عقل به اوج خود رسید و ما از این رو عمیق تر شروع کردیم
[ترجمه گوگل]فلسفه در اوج عقل به اوج رسید، ما عمیق تر شروع کردیم
[ترجمه گوگل]فلسفه در اوج عقل به اوج رسید، ما عمیق تر شروع کردیم
4. Though the 18 th century is called the Age of Reason, it was anything but.
[ترجمه ترگمان]هر چند قرن ۱۸ عصر خرد نامیده می شود، اما چیزی جز این نیست
[ترجمه گوگل]گرچه قرن 18 میلادی سن عقل است، اما چیزی جز آن نیست
[ترجمه گوگل]گرچه قرن 18 میلادی سن عقل است، اما چیزی جز آن نیست
5. In The Age of Reason, Paine had arguedagainst both atheism and Christianity in favour of a deism which rejects anyappeal to divine revelation.
[ترجمه ترگمان]در عصر خرد، پین هر دو الحاد و مسیحیت را به طرفداری از خداپرستی که anyappeal را به وحی الهی رد می کند، برانگیخته بود
[ترجمه گوگل]در عصر عقل، پین در برابر استبداد و مسیحیت مخالفت کرد و به نفع دیزیسم بود که هر گونه اذیت الهی را رد می کرد
[ترجمه گوگل]در عصر عقل، پین در برابر استبداد و مسیحیت مخالفت کرد و به نفع دیزیسم بود که هر گونه اذیت الهی را رد می کرد
6. Since the age of reason, I did not went to college, it is desirable university life has become I always dream.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، من به کالج نرفتم، زندگی دانشگاهی مطلوب است، همیشه رویایی هستم
[ترجمه گوگل]از زمان عقل، من به کالج رفتم، دانشگاه مطلوب زندگی من تبدیل شده است من همیشه رویای
[ترجمه گوگل]از زمان عقل، من به کالج رفتم، دانشگاه مطلوب زندگی من تبدیل شده است من همیشه رویای
7. The Age of Reason is famous for being the period in which a person is considered capable of making reasoned judgments.
[ترجمه ترگمان]عصر خرد به خاطر دوره ای است که در آن فرد قادر به قضاوت منطقی است
[ترجمه گوگل]عصر عقلی معروف است که دوره ای است که در آن یک فرد قادر است قضاوت های منطقی را در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]عصر عقلی معروف است که دوره ای است که در آن یک فرد قادر است قضاوت های منطقی را در نظر بگیرد
8. Similarly, in a just-published paper titled 'The Age of Reason,' four economists studied bank data on several types of loan transactions.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، در یک مقاله منتشر شده با عنوان \"عصر خرد\"، چهار اقتصاددانان، داده های بانک را در انواع مختلف معاملات وام مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، در چهارچوب مقاله ای با عنوان «عصر عقلی»، چهار اقتصاددان اطلاعات بانکی را درباره انواع مختلف معاملات وام مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، در چهارچوب مقاله ای با عنوان «عصر عقلی»، چهار اقتصاددان اطلاعات بانکی را درباره انواع مختلف معاملات وام مورد مطالعه قرار دادند
9. We must be keenly aware of the age of reason, the printing industry has come.
[ترجمه ترگمان]ما باید به شدت از عصر خرد آگاه باشیم، صنعت چاپ رسیده است
[ترجمه گوگل]ما باید به شدت از سن عقل آگاهی داشته باشیم، صنعت چاپ آمده است
[ترجمه گوگل]ما باید به شدت از سن عقل آگاهی داشته باشیم، صنعت چاپ آمده است
10. Philosophy experienced the peak in the age of reason, we began a more profound, reflection to reason.
[ترجمه ترگمان]فلسفه در عصر عقل به اوج خود رسید، و ما با تامل بیشتر و تامل بیشتری شروع کردیم
[ترجمه گوگل]فلسفه در اوج دلیلی به اوج رسید، ما شروع به تفکر عمیق تر، بازتاب به دلیل
[ترجمه گوگل]فلسفه در اوج دلیلی به اوج رسید، ما شروع به تفکر عمیق تر، بازتاب به دلیل
11. He has become the Sage and Monarch of the Age of Reason.
[ترجمه ترگمان]او \"Sage\" و پادشاه \"عصر خرد\" شده است
[ترجمه گوگل]او تبدیل به سلطنت و سلطنت عصر عقلی شده است
[ترجمه گوگل]او تبدیل به سلطنت و سلطنت عصر عقلی شده است
12. These elegant lady said, although they are full of wit, but simply because of the age of reason will be deprived of the opportunity to appear, this is because the directors thought they were too big.
[ترجمه ترگمان]این بانوی ظریف می گوید، اگرچه آن ها پر از هوش هستند، اما به دلیل سن عقل از فرصت برای ظاهر شدن محروم هستند، این به این دلیل است که مدیران فکر می کردند که آن ها خیلی بزرگ هستند
[ترجمه گوگل]این خانم ظریف گفت، اگر چه آنها پر از شوخ طبعی است، اما به سادگی از دلیل عقل از فرصت برای ظهور محروم خواهد بود، این به این دلیل است که مدیران فکر می کردند که آنها خیلی بزرگ هستند
[ترجمه گوگل]این خانم ظریف گفت، اگر چه آنها پر از شوخ طبعی است، اما به سادگی از دلیل عقل از فرصت برای ظهور محروم خواهد بود، این به این دلیل است که مدیران فکر می کردند که آنها خیلی بزرگ هستند
13. Perhaps it is time for those of us who once aspired to follow in the footsteps of the developed world to come upon our own age of reason.
[ترجمه ترگمان]شاید زمان آن فرا رسیده که کسانی از ما که زمانی آرزو داشتند در گام های دنیای توسعه یافته پیروی کنند تا به عصر عقل خود برسیم
[ترجمه گوگل]شاید وقت آن باشد که ما از کسانی که سعی در پیروی از دنیای توسعه یافته داشتیم، به عصر ذهنی خود برسیم
[ترجمه گوگل]شاید وقت آن باشد که ما از کسانی که سعی در پیروی از دنیای توسعه یافته داشتیم، به عصر ذهنی خود برسیم
14. The eighteenth - century England is also known as the Age of Enlightenment or the Age of Reason.
[ترجمه ترگمان]قرن هجدهم انگلستان نیز به عنوان عصر روشن گری یا عصر خرد شناخته می شود
[ترجمه گوگل]انگلستان قرن هجدهم نیز به عنوان عصر روشنگری یا سن عقل شناخته شده است
[ترجمه گوگل]انگلستان قرن هجدهم نیز به عنوان عصر روشنگری یا سن عقل شناخته شده است
15. The boy's parents quit spanking him once he reached the age of reason.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش وقتی به سن بلوغ رسیدند، او را در کونی زدن کنار گذاشتند
[ترجمه گوگل]والدین پسر پس از رسیدن به سن عقل، به او عادت کردند
[ترجمه گوگل]والدین پسر پس از رسیدن به سن عقل، به او عادت کردند
پیشنهاد کاربران
سن تکلیف
کلمات دیگر: