بى بهره سازى، بى نصیبى، محرومیت
deprival
بى بهره سازى، بى نصیبى، محرومیت
انگلیسی به انگلیسی
• act of taking away, act of withholding, deprivation
جملات نمونه
1. In conclusion, because arrestment involves in the deprival of freedom that is given by constitution, it has become one of the standards of measuring a country's legalize.
[ترجمه ترگمان]در پایان، چون arrestment شامل the آزادی است که قانون اساسی به آن داده شده است، به یکی از معیارهای سنجش قانونی یک کشور تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، چون دستگیری شامل محرومیت از آزادی است که توسط قانون اساسی داده می شود، به یکی از معیارهای اندازه گیری قانونی بودن کشور تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، چون دستگیری شامل محرومیت از آزادی است که توسط قانون اساسی داده می شود، به یکی از معیارهای اندازه گیری قانونی بودن کشور تبدیل شده است
2. Our mankind have what right the deprival animal existence and the right of the freedom?
[ترجمه ترگمان]بشر ما حق حیات وحش deprival و حق آزادی را دارد؟
[ترجمه گوگل]بشر ما چه حق حیوانی محروم و حق آزادی دارد؟
[ترجمه گوگل]بشر ما چه حق حیوانی محروم و حق آزادی دارد؟
3. The application of the deprival of political right to probational criminal is a special aspect of the application of the deprival of political right.
[ترجمه ترگمان]کاربرد حق سیاسی حق سیاسی به probational یک جنبه خاص از کاربرد اصول سیاسی حق سیاسی است
[ترجمه گوگل]استفاده از محرومیت حق سیاسی به جنایات پرونده جنبه ویژه ای از اعمال محرومیت از حق سیاسی است
[ترجمه گوگل]استفاده از محرومیت حق سیاسی به جنایات پرونده جنبه ویژه ای از اعمال محرومیت از حق سیاسی است
4. Regardless whether they do it voluntarily or passively, it is a deprival of their innocence and childhood.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از اینکه آیا آن ها این کار را به صورت داوطلبانه و یا منفعلانه انجام می دهند، این نشانه معصومیت و دوران کودکی آنهاست
[ترجمه گوگل]صرف نظر از این که آیا آن را به صورت داوطلبانه یا منفعلانه انجام می دهند، محرومیت بی گناه و دوران کودکی آنهاست
[ترجمه گوگل]صرف نظر از این که آیا آن را به صورت داوطلبانه یا منفعلانه انجام می دهند، محرومیت بی گناه و دوران کودکی آنهاست
5. Recently, Nanjing Intermediate People's Court sentence Zhou death and deprival of political right for life by the crimes of misappropriation of public funds and bribery.
[ترجمه ترگمان]به تازگی، حکم دادگاه مردم Intermediate باعث مرگ ژو و deprival از حق سیاسی برای زندگی با سو استفاده از بودجه های عمومی و رشوه شده است
[ترجمه گوگل]اخیرا، دادگاه مردم میانجی گری نانجینگ، ژو را محکوم به مرگ و محکوم کردن حق سیاسی برای زندگی با جرایم غیرقانونی وجوه عمومی و رشوه خوانی قرار داده است
[ترجمه گوگل]اخیرا، دادگاه مردم میانجی گری نانجینگ، ژو را محکوم به مرگ و محکوم کردن حق سیاسی برای زندگی با جرایم غیرقانونی وجوه عمومی و رشوه خوانی قرار داده است
6. Moreover, all interest groups are equal and their behavior is conditioned by competition. Deprival and discrimination only happen in autarchical countries.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تمام گروه های ذی نفع برابر هستند و رفتار آن ها مشروط به رقابت است تبعیض و تبعیض تنها در کشورهای autarchical اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تمام گروه های ذینفع برابر هستند و رفتار آنها با رقابت قرارداده می شود محرومیت و تبعیض تنها در کشورهای خودکارشناسی اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تمام گروه های ذینفع برابر هستند و رفتار آنها با رقابت قرارداده می شود محرومیت و تبعیض تنها در کشورهای خودکارشناسی اتفاق می افتد
کلمات دیگر: