(عامیانه - به ویژه در اشخاص چاق و پیر) گوشت شل و آویزان، گوشت اضافی (مثل غبغب)
flab
(عامیانه - به ویژه در اشخاص چاق و پیر) گوشت شل و آویزان، گوشت اضافی (مثل غبغب)
انگلیسی به فارسی
(عامیانه- بهویژه در اشخاص چاق و پیر) گوشت شل و آویزان، گوشت اضافی (مثل غبغب)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: sagging flesh, esp. as caused by obesity.
• fat, excess body weight
flab is loose flesh on the body of someone who is fat.
flab is loose flesh on the body of someone who is fat.
جملات نمونه
1. I've got to lose this flab on my belly!
[ترجمه ترگمان]من این چربی هارو روی شکمم از دست میدم
[ترجمه گوگل]من باید این شکم را بر روی شکمم بکشم
[ترجمه گوگل]من باید این شکم را بر روی شکمم بکشم
2. Don had a hefty roll of flab overhanging his waistband.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی چربی زیر کمربندش آویزان بود
[ترجمه گوگل]دون یک رول کوهی از فلپ داشت که روی کمربند او قرار داشت
[ترجمه گوگل]دون یک رول کوهی از فلپ داشت که روی کمربند او قرار داشت
3. Fight the flab with exercise!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]مبارزه با فلپ با ورزش!
[ترجمه گوگل]مبارزه با فلپ با ورزش!
4. Excess flab causes heart disease, strokes, cancers, arthritis and a tendency to find Jo Brand funny.
[ترجمه ترگمان]flab اضافی باعث بیماری قلبی، سکته، سرطان، ورم مفاصل و تمایل به پیدا کردن جو معروف جو می شود
[ترجمه گوگل]فلب اضافی باعث بیماری قلبی، سکته مغزی، سرطان، آرتریت و تمایل به پیدا کردن جو نام تجاری خنده دار است
[ترجمه گوگل]فلب اضافی باعث بیماری قلبی، سکته مغزی، سرطان، آرتریت و تمایل به پیدا کردن جو نام تجاری خنده دار است
5. Fight the flab with fat-burning aerobic dance which is another alternative for those who only want to shake in the right places.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با the با رقص aerobic با سوزاندن چربی که جایگزین دیگری برای آن هایی است که فقط می خواهند در مکان های مناسب تکان بخورند
[ترجمه گوگل]مبارزه با فلپ با رقص هوازی با چربی سوزی که جایگزین دیگری برای کسانی است که فقط می خواهند در مکان های مناسب تکان بخورند
[ترجمه گوگل]مبارزه با فلپ با رقص هوازی با چربی سوزی که جایگزین دیگری برای کسانی است که فقط می خواهند در مکان های مناسب تکان بخورند
6. That's right ! Flab means fat, especially loose fat that hangs off the body.
[ترجمه ترگمان]درست است! flab یعنی چربی، به خصوص چربی شل که از بدن آویزان است
[ترجمه گوگل]درست است ! Flab به معنای چربی، به خصوص چربی های شل است که بدن را آویزان می کند
[ترجمه گوگل]درست است ! Flab به معنای چربی، به خصوص چربی های شل است که بدن را آویزان می کند
7. In 199 Simcus went on a flab - busting diet that helped him lose 301 pounds.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ Simcus به رژیم flab - رفت که به او کمک کرد تا ۳۰۱ پوند را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]در سال 199، سیمکوس یک رژیم غذایی پر سر و صدا را که به او کمک کرد 301 پوند را از دست داد
[ترجمه گوگل]در سال 199، سیمکوس یک رژیم غذایی پر سر و صدا را که به او کمک کرد 301 پوند را از دست داد
8. It is not booze, fags or flab that many people fantasise about giving up this new year. One in four working people in Britain want to celebrate 2005 by quitting their jobs.
[ترجمه ترگمان]مشروبات الکلی، سیگار یا flab که بسیاری از مردم در مورد دادن این سال جدید صحبت می کنند نیست یکی از چهار نفری که در بریتانیا کار می کنند می خواهند سال ۲۰۰۵ را با ترک شغل خود جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی ها، نوشیدنی ها و نوشیدنی ها نیست که بسیاری از مردم در مورد دادن این سال جدید فریاد می زنند یکی از چهار نفر از کارگران در بریتانیا می خواهند با ترک کار خود 2005 را جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی ها، نوشیدنی ها و نوشیدنی ها نیست که بسیاری از مردم در مورد دادن این سال جدید فریاد می زنند یکی از چهار نفر از کارگران در بریتانیا می خواهند با ترک کار خود 2005 را جشن بگیرند
9. So, to burn the flab, plan on working out at least 40 minutes.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای سوزاندن the، برنامه ریزی کنید که حداقل ۴۰ دقیقه کار کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای سوزاندن فلپ، حداقل 40 دقیقه برنامه ریزی کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای سوزاندن فلپ، حداقل 40 دقیقه برنامه ریزی کنید
10. Nevertheless, the study suggests there is flab to be trimmed.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این مطالعه نشان می دهد که flab باید اصلاح شود
[ترجمه گوگل]با این وجود، مطالعه نشان می دهد که فلب وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این وجود، مطالعه نشان می دهد که فلب وجود دارد
11. Exercise isn't about improving your heart and fighting flab that comes with aging.
[ترجمه ترگمان]ورزش در مورد بهبود قلب و مبارزه با flab نیست که به سن پیری می رسد
[ترجمه گوگل]تمرین در مورد بهبود قلب و مبارزه با فلپ است که همراه با پیری است
[ترجمه گوگل]تمرین در مورد بهبود قلب و مبارزه با فلپ است که همراه با پیری است
12. Flab is the fat accumulates around your muscle if your energy input far outweighs your expenditure.
[ترجمه ترگمان]اگر ورودی انرژی بسیار بیشتر از هزینه ها باشد، چربی جمع شده در اطراف ماهیچه تان جمع می شود
[ترجمه گوگل]Flab چربی در اطراف عضلات شما جمع شده است اگر میزان مصرف انرژی شما به مراتب بیشتر از مخارج شما باشد
[ترجمه گوگل]Flab چربی در اطراف عضلات شما جمع شده است اگر میزان مصرف انرژی شما به مراتب بیشتر از مخارج شما باشد
13. Jog a few miles before breakfast, whittle off the campaign flab.
[ترجمه ترگمان]قبل از صبحانه چند مایل قبل از صبحانه، whittle را قطع کرد
[ترجمه گوگل]چند مایل قبل از صبحانه را بکشید، از کمربند کمپانی بیرون بکشید
[ترجمه گوگل]چند مایل قبل از صبحانه را بکشید، از کمربند کمپانی بیرون بکشید
14. Chris's six-point plan is for those who want to tighten tummy muscles and lose a bit of flab.
[ترجمه ترگمان]برنامه شش نقطه ای کریس برای کسانی است که می خواهند ماهیچه های شکم فشرده شوند و کمی flab را از دست بدهند
[ترجمه گوگل]طرح شش نقطه کریس برای افرادی است که می خواهند عضلات شکم را سفت کنند و از بین بروند
[ترجمه گوگل]طرح شش نقطه کریس برای افرادی است که می خواهند عضلات شکم را سفت کنند و از بین بروند
15. Her arms, from shoulder to wrist, are uniformly thin, without the slightest flab or muscle definition.
[ترجمه ترگمان]بازوهای او، از شانه تا مچ، به طور یکنواخت و بدون هیچ گونه تعریف ماهیچه یا ماهیچه، لاغر هستند
[ترجمه گوگل]اسلحه او از شانه تا مچ دست، یکنواخت نازک و بدون کوچکترین تعریف فلپ یا عضله است
[ترجمه گوگل]اسلحه او از شانه تا مچ دست، یکنواخت نازک و بدون کوچکترین تعریف فلپ یا عضله است
کلمات دیگر: