کلمه جو
صفحه اصلی

deprecatingly

انگلیسی به فارسی

فریبنده


انگلیسی به انگلیسی

• disapprovingly; derisively, scornfully

جملات نمونه

1. He speaks deprecatingly of his father as a lonely man.
[ترجمه ترگمان]از پدرش به عنوان یک مرد تنها حرف می زند
[ترجمه گوگل]او از پدرش به عنوان یک مرد تنهایی سخن می گوید

2. He smiled deprecatingly, for the words were sweet.
[ترجمه ترگمان]لبخند deprecatingly زد، چون کلمات شیرین بودند
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و گفت: شیرین بود

3. Then his British pridespoke, deprecatingly, as it always speaks. "We could never do anythinglike this in London, don't you know.
[ترجمه ترگمان]سپس، pridespoke بریتانیایی، همانطور که همیشه می گوید، گفت: \" ما هرگز نمی توانیم این کار را در لندن انجام دهیم، می دانی
[ترجمه گوگل]پس از آن، بریتیش پیدایش کرد، به طرز ناطقه، همانطور که همیشه حرف می زند 'ما هرگز نمی توانیم از این کار در لندن انجام دهیم، آیا نمی دانید

4. He smiled deprecatingly. "It's just that I have a problem with boats. A kind of phobia. I wouldn't get into one of those rubber dinghies if my life depended on it. "
[ترجمه ترگمان]او با بی میلی لبخند زد و گفت: \" فقط این است که من با قایق مشکلی دارم نوعی هراس اگر زندگی من به آن وابسته باشد، به یکی از آن dinghies نخواهم رسید \"
[ترجمه گوگل]او لبخند زد این تنها چیزی است که من با قایق مشکل دارم نوعی ترس و وحشت اگر زندگی من به آن بستگی داشته باشد، نمی توانم به یکی از این لباس های لاستیکی برسم '

5. He waved his hand deprecatingly.
[ترجمه ترگمان]دستش را به حالت deprecatingly تکان داد
[ترجمه گوگل]او انگشت دست خود را دستچین کرد

6. " Oh, well,'she said deprecatingly.
[ترجمه ترگمان]گفت: اوه، خوب
[ترجمه گوگل]او گفت: 'اوه، خوب،'


کلمات دیگر: