کلمه جو
صفحه اصلی

fishing boat


کرجی ماهی گیری، قایق ماهى گیرى

انگلیسی به فارسی

قایق ماهیگیری


انگلیسی به انگلیسی

• boat from which fish are caught (used by professional or sport fishermen)

جملات نمونه

1. They careened the fishing boat to repaint the hull.
[ترجمه ترگمان] اونا به قایق ماهیگیری دست می زنن تا بدنه کشتی رو دوباره روشن کنن
[ترجمه گوگل]آنها قایق ماهیگیری را برای بازنشستگی بدنه مراقبت کردند

2. A tiny fishing boat was drifting slowly along.
[ترجمه ترگمان]یک قایق کوچک ماهیگیری آهسته پیش می رفت
[ترجمه گوگل]یک قایق ماهیگیری کوچک به آرامی در حال حرکت بود

3. The fishing boat was seized for its trespass into restricted waters.
[ترجمه ترگمان]قایق ماهیگیری به خاطر ورود به آب های ممنوعه گرفتار شده بود
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری برای غرق شدن در آب های محدود شده مورد استفاده قرار گرفتند

4. The ship ran down a small fishing boat.
[ترجمه ترگمان]کشتی یک قایق کوچک ماهیگیری کوچک را پایین آورد
[ترجمه گوگل]کشتی سوار یک قایق ماهیگیری کوچک شد

5. The fishing boat harbour was usually bustling with lots of local colour.
[ترجمه ترگمان]لنگرگاه ماهیگیری معمولا با تعداد زیادی رنگ محلی پر جنب و جوش بود
[ترجمه گوگل]بندر ماهیگیری معمولا با رنگ های محلی شلوغ بود

6. Six people were rescued by helicopter from a fishing boat in distress off the Cornish coast.
[ترجمه ترگمان]شش نفر با بالگرد از قایق ماهیگیری در فلاکت ساحل Cornish نجات یافتند
[ترجمه گوگل]شش نفر توسط هلیکوپتر از یک قایق ماهیگیری در پریشانی در سواحل کورنیش نجات داده شدند

7. He joined the crew of a large fishing boat.
[ترجمه ترگمان]به خدمه یک قایق ماهیگیری بزرگ ملحق شد
[ترجمه گوگل]او به خدمه یک قایق ماهیگیری بزرگ پیوست

8. I could see the fishing boat to starboard.
[ترجمه ترگمان]می توانستم قایق صید ماهی را به سمت راست ببینم
[ترجمه گوگل]من می توانم قایق ماهیگیری را به سمت راست سوار کنم

9. We came upon a fishing boat trawling for Dover sole.
[ترجمه ترگمان]ما به قایق صید ماهی گیری رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما به دنبال یک قایق ماهیگیری برای دور تنها رفتیم

10. The men had disguised the vessel as fishing boat to escape.
[ترجمه ترگمان]مردان کشتی را به شکل قایق صید ماهی برای فرار پنهان ساخته بودند
[ترجمه گوگل]این افراد کشتی را به عنوان قایق ماهیگیری برای فرار گذاشتند

11. Sexennarian A long fishing boat propelled by six oars.
[ترجمه ترگمان]قایق ماهیگیری طولانی را با شش پارو به پیش می راند
[ترجمه گوگل]قدم زدن در قایقرانی قایقرانی طولانی با شش وارونه

12. Three hours later, to our puzzlement, a small fishing boat scurried up in our wake, firing red distress rockets.
[ترجمه ترگمان]سه ساعت بعد، یک قایق کوچک ماهیگیری کوچک در حالی که از خواب بیدار شده بود، سراسیمه از خواب بلند شد
[ترجمه گوگل]سه ساعت بعد، به دلخواه ما، یک قایق ماهیگیری کوچک در ما بیدار شد، firing موشک قرمز ناراحتی

13. Programme lunch 93 A fishing boat has sunk overnight in the north sea.
[ترجمه ترگمان]ناهار برنامه ۹۳ یک قایق ماهیگیری در طول یک شب در دریای شمال غرق شده است
[ترجمه گوگل]ناهار برنامه 93 یک قایق ماهیگیری در شبانه روز در دریا شمالی غرق شده است

14. When I got ashore I stole a small fishing boat and sailed it to the Delta.
[ترجمه ترگمان]وقتی به ساحل رسیدم یک قایق کوچک ماهیگیری کش رفتم و آن را به دلتا انداختم
[ترجمه گوگل]هنگامی که من در ساحل من یک قایق ماهیگیری کوچک را به سرقت برده بودم و آن را به دلتا بردم

15. Then they spotted a fishing boat, near the northernmost reef.
[ترجمه ترگمان]بعد یک قایق ماهیگیری پیدا کردند، نزدیک شمالی ترین صخره
[ترجمه گوگل]سپس آنها یک قایق ماهیگیری را در نزدیکی شمال صخره ها کشف کردند


کلمات دیگر: