• suitably, properly; becomingly
fittingly
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. And, fittingly, the cross provides the model for reconciliation on a relational level.
[ترجمه ترگمان]و به طور مناسب، این صلیب، مدلی برای آشتی در سطح ارتباطی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]و، مناسب، متقابلا الگو برای مصالحه در سطح رابطه ای فراهم می کند
[ترجمه گوگل]و، مناسب، متقابلا الگو برای مصالحه در سطح رابطه ای فراهم می کند
2. Fittingly, the winning team trophy was handed over to Lance Corporal Manning's widow, Elaine.
[ترجمه ترگمان]\"Fittingly\"، جایزه تیم برنده به بیوه سرجوخه سرجوخه منینگ، الین، تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]به طور سازگار، جایزه تیم برنده به بیوه کریستال مننینگ، الیین داده شد
[ترجمه گوگل]به طور سازگار، جایزه تیم برنده به بیوه کریستال مننینگ، الیین داده شد
3. Fittingly, their comeback try ended with Damon Dunn fumbling the ball away after a completion near midfield.
[ترجمه ترگمان]Fittingly، بازگشت آن ها با دامون دان پس از تکمیل شدن توپ در نزدیکی میانه میانه، به پایان رسید
[ترجمه گوگل]به طور رسمی، باز گشت آنها با Damon Dunn پایان دادن به توپ پس از اتمام در نزدیکی میانه به پایان رسید
[ترجمه گوگل]به طور رسمی، باز گشت آنها با Damon Dunn پایان دادن به توپ پس از اتمام در نزدیکی میانه به پایان رسید
4. Fittingly, old-time cowboy music was playing.
[ترجمه ترگمان] Fittingly \"، زمان music\" cowboy \"داشت بازی می کرد\"
[ترجمه گوگل]به طور موثری موسیقی قدیمی گاوچران بازی کرد
[ترجمه گوگل]به طور موثری موسیقی قدیمی گاوچران بازی کرد
5. The Algonquin, which fittingly claims the distinction of being New York's oldest working hotel, threw a party for Wong on Tuesday night, inviting 300 of his friends and clientele.
[ترجمه ترگمان]The، که حق انتخاب قدیمی ترین هتل کاری نیویورک را نشان می دهد، سه شنبه شب یک مهمانی را برای وانگ و مشتریان خود به راه انداخت و ۳۰۰ تن از دوستان و مشتریان خود را فراخواند
[ترجمه گوگل]Algonquin، که به شدت ادعا می کند تمایز قدیمی ترین هتل کار نیویورک است، سه شنبه شب یک مهمانی را برای Wong برگزار کرد و 300 نفر از دوستان و مشتریانش را دعوت کرد
[ترجمه گوگل]Algonquin، که به شدت ادعا می کند تمایز قدیمی ترین هتل کار نیویورک است، سه شنبه شب یک مهمانی را برای Wong برگزار کرد و 300 نفر از دوستان و مشتریانش را دعوت کرد
6. Fittingly, she will spend her year off training her voice to sing blues and jazz.
[ترجمه ترگمان]Fittingly، او سال خود را صرف تمرین آواز خواندن بلوز و جاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به طور سازگار، او سال خود را صرف آموزش صدای او برای آواز خواندن بلوز و جاز می کند
[ترجمه گوگل]به طور سازگار، او سال خود را صرف آموزش صدای او برای آواز خواندن بلوز و جاز می کند
7. Fittingly enough, autumn delivers us to Christmas.
[ترجمه ترگمان]Fittingly کافی است، پاییز ما را به کریسمس می رساند
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی مناسب، پاییز ما را به کریسمس ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی مناسب، پاییز ما را به کریسمس ارائه می دهد
8. In a way or course that is natural; fittingly.
[ترجمه ترگمان]به طریقی که طبیعی است
[ترجمه گوگل]در یک راه یا البته طبیعی است؛ مناسب
[ترجمه گوگل]در یک راه یا البته طبیعی است؛ مناسب
9. A fittingly fearsome vessel for its deadly pilot, the Sith Infiltrator is the personal starship of Darth Maul, Dark Lord of the Sith.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی کاملا ترسناک برای خلبان مرگبار، the infiltrator the شخصی است که فرمانروای تاریکی است، فرمانروای تاریکی
[ترجمه گوگل]مخزن کاملا ترسناک برای خلبان مرگبار آن، Sith Infiltrator، ستاره ای شخصی Darth Maul، Lord of the Sith است
[ترجمه گوگل]مخزن کاملا ترسناک برای خلبان مرگبار آن، Sith Infiltrator، ستاره ای شخصی Darth Maul، Lord of the Sith است
10. But Choi is fittingly philosophical about the often bittersweet reality of the Korean - American dream.
[ترجمه ترگمان]اما چوئی با واقعیت تلخ و تلخ رویای کره ای - آمریکایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما چوی در مورد واقعیت تلخ و شیرین رویا کره ای - آمریکایی کاملا فلسفی است
[ترجمه گوگل]اما چوی در مورد واقعیت تلخ و شیرین رویا کره ای - آمریکایی کاملا فلسفی است
11. The report is being fittingly delivered on Earth Day.
[ترجمه ترگمان]این گزارش در روز زمین به دست آمده است
[ترجمه گوگل]این گزارش در روز زمین به طور مناسب تحویل داده می شود
[ترجمه گوگل]این گزارش در روز زمین به طور مناسب تحویل داده می شود
12. Fittingly, I've been playing excerpts from the film The Age of Stupid, featuring the windfarm developer Piers Guy's struggle to get nine turbines built in Bedford against nimby opposition.
[ترجمه ترگمان]Fittingly، من بخش هایی از فیلم را بازی کردم که در آن فیلم \"عصر احمقانه\" نقش توسعه دهنده windfarm پیرس را به نمایش گذاشت تا نه توربین ساخته شده در بدفورد علیه مخالفان nimby را به دست آورد
[ترجمه گوگل]به طور قطعی، من گزیده ای از فیلم The Age of Stupid بازی کرده ام که نشان می دهد تلاش نیروی دریایی Piers Guy برای ساختن نه توربن ساخته شده در Bedford در برابر مخالفان Nimby است
[ترجمه گوگل]به طور قطعی، من گزیده ای از فیلم The Age of Stupid بازی کرده ام که نشان می دهد تلاش نیروی دریایی Piers Guy برای ساختن نه توربن ساخته شده در Bedford در برابر مخالفان Nimby است
13. Fittingly for his formidable reputation, he was also known as Arthur Pendragon.
[ترجمه ترگمان]به خاطر شهرتش به خاطر شهرتش، او به نام ارتور اتر شناخته شد
[ترجمه گوگل]به طور قابل توجهی برای شهرت توانا، او نیز به عنوان آرتور پندراگون شناخته شده بود
[ترجمه گوگل]به طور قابل توجهی برای شهرت توانا، او نیز به عنوان آرتور پندراگون شناخته شده بود
14. Together they are fittingly known as the European Southern Observatory's Very Large Telescope.
[ترجمه ترگمان]این دو با هم به عنوان تلسکوپ بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]آنها با هم به خوبی به عنوان تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه ی جنوبی اروپا شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]آنها با هم به خوبی به عنوان تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه ی جنوبی اروپا شناخته می شوند
پیشنهاد کاربران
در موقع مناسبی
کلمات دیگر: