کلمه جو
صفحه اصلی

unboxing

انگلیسی به فارسی

unboxing


پیشنهاد کاربران

فعل/کارواژه آن = بُروجَعبیدَن ( از کوتاه شده "بُرون = بیرون" و جعبه )
م. ث
سِپهر، من دارم الان وسایل خونه ام رو می جعبَم ( داخل جعبه می گذارم ) . خواستم بدونم فردا هستی که این ها رو با هم بِبُروجَعبیم؟

جعبه گشایی جذاب

بسته گشایی ، نمایش اینترنتی بسته گشایی

جعبه گشایی ، نمایش اینترنتی جعبه گشایی

باز کردن بسته بندی ، نمایش اینترنتی باز کردن بسته بندی

مبحثی در برخی زبان های برنامه نویسی

باز کردن یک جعبه

انباکس

آنباکسینگ

جعبه گشایی

Unboxing

باکس یعنی جعبه آن هم یعنی روی ولی معنیش میشه توی جعبه نه روی جعبه مثل این که روی هفته بعنی توی هفته

آنباکسینگ به معنی جعبه گشایی و یا باز کردن و نشان دادن محتویات یک جعبه می باشد .

unboxing ( عمومی )
واژه مصوب: جعبه گشایی
تعریف: عمل باز کردن جعبه یا بسته بندی محصولی جدید و بررسی ویژگی های آن برای معرفی آن به عموم، به ویژه به صورت ، و پخش آن در اینترنت و فضای مجازی


کلمات دیگر: