(میان اداره های گوناگون یک سازمان) میان سازمانی، درون سازمانی، مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
interoffice
(میان اداره های گوناگون یک سازمان) میان سازمانی، درون سازمانی، مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
انگلیسی به فارسی
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: taking place or transmitted between offices within a single company or organization.
• between different offices in an organization or company; within a company
جملات نمونه
1. interoffice correspondence
مراسلات درون سازمانی
2. Send this information to our office through interoffice mail by January 2
[ترجمه ترگمان]ارسال این اطلاعات به دفتر ما از طریق پست الکترونیکی تا ۲ ژانویه
[ترجمه گوگل]از طریق ژانویه 2، این اطلاعات را به دفتر ما ارسال کنید
[ترجمه گوگل]از طریق ژانویه 2، این اطلاعات را به دفتر ما ارسال کنید
3. I was impressed with this ribald inter-office banter.
[ترجمه ترگمان]من تحت تاثیر این شوخی ها و شوخی های ribald قرار گرفتم
[ترجمه گوگل]من با این شلوغی بین اداری روبرو شدم تحت تاثیر قرار گرفتم
[ترجمه گوگل]من با این شلوغی بین اداری روبرو شدم تحت تاثیر قرار گرفتم
4. D To make interoffice communication easier for a company's employees.
[ترجمه ترگمان]D برای ایجاد ارتباط interoffice برای کارمندان شرکت آسان تر است
[ترجمه گوگل]D برای برقراری ارتباط اینترفیس برای کارکنان شرکت آسان تر است
[ترجمه گوگل]D برای برقراری ارتباط اینترفیس برای کارکنان شرکت آسان تر است
5. This new fax machine will enhance interoffice communications.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه فکس جدید ارتباطات interoffice را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]این دستگاه فکس جدید ارتباطات اینترفیس را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]این دستگاه فکس جدید ارتباطات اینترفیس را افزایش خواهد داد
6. DO know the specifics of your company's interoffice dating policy.
[ترجمه ترگمان]جزئیات مربوط به سیاست عشقی شرکت تان را می دانید
[ترجمه گوگل]آیا می دانید که مشخصه خط مشی دوستیابی بین شرکت شما چیست؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید که مشخصه خط مشی دوستیابی بین شرکت شما چیست؟
7. It is based on the availability of channel interoffice signaling.
[ترجمه ترگمان]این امر مبتنی بر در دسترس بودن سیگنال دهی کانال interoffice می باشد
[ترجمه گوگل]این بر اساس در دسترس بودن سیگنالینگ اینترفیس کانال است
[ترجمه گوگل]این بر اساس در دسترس بودن سیگنالینگ اینترفیس کانال است
8. And how can you find out the interoffice spam actually reflects a deeper issue of employee performance?
[ترجمه ترگمان]و چگونه می توانید بفهمید که spam اسپم در واقع نشان دهنده یک مساله عمیق تر از عملکرد کارکنان است؟
[ترجمه گوگل]و چگونه می توانید دریابید که هرزنامه اینترفیس واقعا یک مسئله عمیق تر از عملکرد کارکنان را نشان می دهد؟
[ترجمه گوگل]و چگونه می توانید دریابید که هرزنامه اینترفیس واقعا یک مسئله عمیق تر از عملکرد کارکنان را نشان می دهد؟
9. Instead of using your train time to read two more interoffice memos, give yourself a break and read something for fun.
[ترجمه ترگمان]به جای استفاده از زمان قطار تان برای خواندن دو یادداشت دیگر، کمی استراحت کنید و چیزی برای سرگرمی بخوانید
[ترجمه گوگل]به جای استفاده از وقت قطار خود برای خواندن دو یادداشت فرعی دیگر، به خودتان ببخشید و چیزی را برای سرگرمی بخوانید
[ترجمه گوگل]به جای استفاده از وقت قطار خود برای خواندن دو یادداشت فرعی دیگر، به خودتان ببخشید و چیزی را برای سرگرمی بخوانید
10. Among them are the upper layers of cerebral cortex that manage all that interoffice stuff.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها لایه های بالایی قشر مخ هستند که تمام مواد interoffice را مدیریت می کنند
[ترجمه گوگل]در میان آنها لایه های بالایی قشر مغزی است که تمام موارد مربوط به اینترفیس را اداره می کنند
[ترجمه گوگل]در میان آنها لایه های بالایی قشر مغزی است که تمام موارد مربوط به اینترفیس را اداره می کنند
11. It is useful to describe the operating process of interoffice signalling sys- tem clearly, accurately and visually for their study, analysis, design and implementation.
[ترجمه ترگمان]توصیف فرآیند عملیاتی سیستم های سیگنال دهی سیگنال دهی tem به طور واضح، دقیق و بصری برای مطالعه، تحلیل، طراحی و اجرا مفید است
[ترجمه گوگل]مفید است که فرآیند عملیات سیستم سیگنالینگ اینترفیس را به وضوح، دقیق و بصری برای مطالعه، تجزیه و تحلیل، طراحی و پیاده سازی آن توصیف کنید
[ترجمه گوگل]مفید است که فرآیند عملیات سیستم سیگنالینگ اینترفیس را به وضوح، دقیق و بصری برای مطالعه، تجزیه و تحلیل، طراحی و پیاده سازی آن توصیف کنید
12. Office politics are tough for everyone, but they can be particularly hard on interoffice daters.
[ترجمه ترگمان]سیاست دفتر برای همه دشوار است، اما آن ها می توانند به طور خاص در مورد interoffice daters سخت باشند
[ترجمه گوگل]سیاست های اداری برای همه سخت است، اما آنها می توانند به طور جدی بر روی بیننده های بین المللی کار کنند
[ترجمه گوگل]سیاست های اداری برای همه سخت است، اما آنها می توانند به طور جدی بر روی بیننده های بین المللی کار کنند
13. Then, it describes in detail the application of WDM systems on long distance lines and possible applications in local networks, including those interoffice lines and some access lines.
[ترجمه ترگمان]سپس، کاربرد سیستم های WDM در خطوط فاصل طولانی و کاربردهای احتمالی در شبکه های محلی از جمله خطوط interoffice و برخی خطوط دسترسی را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]سپس، آن را به طور دقیق توصیف استفاده از سیستم های WDM در خطوط راه دور و برنامه های کاربردی در شبکه های محلی، از جمله آن خطوط interoffice و برخی از خطوط دسترسی
[ترجمه گوگل]سپس، آن را به طور دقیق توصیف استفاده از سیستم های WDM در خطوط راه دور و برنامه های کاربردی در شبکه های محلی، از جمله آن خطوط interoffice و برخی از خطوط دسترسی
14. But when it comes to the younger set, women may be finding more opportunities to cheat via interoffice affairs and the good 'ole World Wide Web.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی نوبت به افراد جوان می رسد، ممکن است زنان فرصت های بیشتری را برای تقلب در امور interoffice و وب خوب جهان پیدا کنند
[ترجمه گوگل]اما وقتی که به مجموعه جوانتر می آید، زنان ممکن است فرصت های بیشتری برای تقلب از طریق امور بین فیس بوک و وب سایت جهانی خوب داشته باشند
[ترجمه گوگل]اما وقتی که به مجموعه جوانتر می آید، زنان ممکن است فرصت های بیشتری برای تقلب از طریق امور بین فیس بوک و وب سایت جهانی خوب داشته باشند
interoffice correspondence
مراسلات درون سازمانی
پیشنهاد کاربران
درون سازمانی
میان سازمانی
میان سازمانی
کلمات دیگر: