کلمه جو
صفحه اصلی

rheumatism


معنی : ریزش، روماتیسم، مرض رماتیسم
معانی دیگر : (پزشکی) روماتیسم، طب مر­ رماتیسم، جریان، فلو

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) مرض رماتیسم، جریان، فلو، ریزش


روماتیسم، ریزش، مرض رماتیسم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any disorder of the joints causing pain and stiffness in the limbs or back.

• disease characterized by inflammation of the joints (medicine)
rheumatism is an illness that makes your joints or muscles stiff and painful.

مترادف و متضاد

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

روماتیسم (اسم)
rheumatism

مرض رماتیسم (اسم)
rheumatism

جملات نمونه

1. she drinks the waters for rheumatism
برای (درمان) رماتیسم آب معدنی می نوشد.

2. she is a martyr to her rheumatism
او از رماتیسم رنج می برد.

3. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم بیماری های مضر برجسته هستند

4. I was laid up in bed with acute rheumatism.
[ترجمه ترگمان]رماتیسم سختی در بس تر بودم
[ترجمه گوگل]من در رختخواب با رماتیسمی حاد گذاشتم

5. The inhabitants are predisposed to rheumatism by the damp climate.
[ترجمه ترگمان]ساکنین آن به رماتیسم مبتلا به آب و هوای مرطوب مستعد روماتیسم هستند
[ترجمه گوگل]ساکنان در معرض رماتیسمی آب و هوای مرطوب قرار دارند

6. He has an uphill battle against rheumatism.
[ترجمه ترگمان]او مبارزه ای دشوار علیه روماتیسم در پیش دارد
[ترجمه گوگل]او یک مبارزه عجیب و غریب علیه روماتیسم است

7. Cold weather plays the devil with my rheumatism.
[ترجمه ترگمان]این هوای سرد شیطان را با رماتیسم من بازی می کند
[ترجمه گوگل]آب و هوای سرد شیطان با روماتیسم من است

8. He moved very slowly because he suffered from rheumatism.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی حرکت می کرد چون از رماتیسم رنج می برد
[ترجمه گوگل]او به آرامی حرکت کرد زیرا او از روماتیسم رنج می برد

9. He is cured of rheumatism.
[ترجمه ترگمان]رماتیسم گرفته
[ترجمه گوگل]او از روماتیسم رنج می برد

10. And there's a bit of rheumatism in my right shoulder and arm which is something of a nuisance.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رماتیسم در شانه راستم است که چیزی از آزار دهنده است
[ترجمه گوگل]و در ران راستم و بازو، کمی از روماتیسم وجود دارد که چیزی از مزاحمت است

11. She's a martyr to rheumatism.
[ترجمه ترگمان]تو رماتیسم داری
[ترجمه گوگل]او یک روانپزشک شهید است

12. Anyone who suffers from rheumatism, arthritis, backache, cramp or sore joints would feel immediate relief.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از روماتیسم، ورم مفاصل، ورم مفاصل، مفاصل و یا درد مفاصل رنج می برد، احساس آسودگی آنی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر کسی که مبتلا به روماتیسم، آرتریت، کمر درد، گرفتگی عضلانی یا درد شدید باشد، احساس راحتی می کند

13. Surgery: Chronic articular rheumatism joint deformation disease, arthritis, neuralgia, back pain, frozen shoulders.
[ترجمه ترگمان]جراحی: روماتیسم مزمن، بیماری تغییر شکل مفاصل، ورم مفاصل، ورم مفاصل، درد کمر، شانه های منجمد
[ترجمه گوگل]جراحی روماتیسمی مفصلی مزمن مفصلی، جراحی مفصلی، آرتریت، نورالژی، درد پشت، شانه های یخ زده

14. Formic perfectness and OK treat kind of rheumatism?
[ترجمه ترگمان]روماتیسم و این جور رماتیسم را درمان کنید؟
[ترجمه گوگل]تکمیلی فرمیک و نوع درمان روماتیسم OK؟

پیشنهاد کاربران

رماتیسم


کلمات دیگر: