کلمه جو
صفحه اصلی

think through


چیزی را تا پایان مورد تفکر قرار دادن، از آغاز تا پایان کاری را سنجیدن

انگلیسی به انگلیسی

• consider extensively; decide after having thought

مترادف و متضاد

Consider all the possibilities and outcomes of a situation


جملات نمونه

1. I didn't think through the consequences of promotion.
[ترجمه ستاره] من عواقب ارتقای مقام را نسنجیده بودم
[ترجمه ترگمان]من از عواقب ارتقای مقام فکر نکرده بودم
[ترجمه گوگل]من از عواقب ارتقاء فکر نمی کنم

2. He was not emotionally stable enough to think through his decision.
[ترجمه ستاره] او به اندازه ی کافی ثبات احساسی نداشت که در مورد تصمیمش درست فکر کند
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی پایدار نبود که به این تصمیم فکر کند
[ترجمه گوگل]او به اندازه ای احساسی به اندازه کافی پایدار نبود که از طریق تصمیم خود فکر کند

3. People need time to think through what the changes will mean for them.
[ترجمه ستاره] مردم نیاز به زمان دارند تا در مورد تغییراتی که برایشان با اهمیت است، درست فکر کنند.
[ترجمه ترگمان]افراد به زمان برای فکر کردن از آنچه که تغییرات به معنی آن ها خواهد بود، نیاز دارند
[ترجمه گوگل]مردم به زمان نیاز دارند تا از آنچه تغییرات برای آنها اهمیت دارد، فکر کنند

4. Many mums find it helps to think through every eventuality in advance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داروها به این مساله کمک می کنند که از طریق تمام امکانات پیشاپیش فکر کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما پیدا کردن این کمک می کند تا از طریق هر احتمالی در پیشبرد فکر کنید

5. But then think through the logic from the football authorities' perspective.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن به منطق از دیدگاه مقامات فوتبال فکر کنید
[ترجمه گوگل]اما بعد از منطق دیدگاه مقامات فوتبال فکر کنید

6. You need to think through what your value system is.
[ترجمه ترگمان]باید به این فکر کنید که سیستم ارزشی شما چیست
[ترجمه گوگل]شما باید از طریق سیستم ارزش خود فکر کنید

7. It forced them to think through what they were doing, and it gave Jody some insights into their character.
[ترجمه ترگمان]این کار آن ها را مجبور کرد که به آنچه انجام می دهند فکر کنند، و این کار به Jody بینشی نسبت به شخصیت آن ها داد
[ترجمه گوگل]آنها را مجبور کردند تا از آنچه انجام می دادند فکر کنند و جودی را به شخصیت خود درک می کردند

8. They need to share in the investigation and think through what they feel they can and can not do.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در تحقیقات شرکت کنند و فکر کنند که آن ها چه احساسی دارند و نمی توانند انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها باید در تحقیقات شرکت کنند و از طریق آنچه احساس می کنند می توانند و نمی توانند انجام دهند

9. People who aren't impulsive think through the consequences of their actions before taking decisive steps.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به طور آنی از عواقب اقدامات خود قبل از برداشتن گام های قاطع فکر نمی کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که تحریک کننده نیستند، قبل از انجام قدم های قاطع، از طریق عواقب اقدامات خود فکر می کنند

10. It was difficult to think through this maze of contradictory facts and statistics.
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان از طریق این هزارتوی واقعیات و آمار متناقض فکر کرد
[ترجمه گوگل]دشوار است از طریق این پیچ و خم از حقایق و آمار متضاد فکر کنید

11. This tests your ability to think through the repercussions of your actions.
[ترجمه ترگمان]این کار توانایی شما برای فکر کردن از طریق انعکاس اقدامات شما را امتحان می کند
[ترجمه گوگل]این توانایی شما را در مورد تأثیرات اعمال شما می سنجد

12. He didn't think through the consequences of the promotion.
[ترجمه ترگمان]او از عواقب این ترفیع فکر نکرد
[ترجمه گوگل]او از طریق پیامدهای ارتقاء فکر نمی کرد

13. It forces the sender to carefully think through their arguments and express themselves logically.
[ترجمه ترگمان]آن فرستنده را وادار می کند که به دقت از طریق استدلالات آن ها فکر کند و خود را به طور منطقی بیان کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که فرستنده به دقت از طریق استدلال های خود فکر کند و خود را منطقی بیان کند

14. Nothing I think through is worthwhile for the youth.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیزی که فکر نمی کنم برای جوانان ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]چیزی که من فکر میکنم برای جوانان اهمیت دارد

پیشنهاد کاربران

به دقت در مورد نتایج احتمالی چیزی فکر کنید
to think carefully about the possible results of something

اِشراف کامل

تمام جوانب کاری را سنجیدن

برانداز کردن
خوب و بد کردن

کامل سنجیدن


کلمات دیگر: