کلمه جو
صفحه اصلی

locket


گردنبند (معمولا مشتمل بر محفظه ی درداری که عکس یا طره ی گیسو و غیره را به عنوان یاد بود در آن قرار می دهند)، قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک مثل طره گیسو که بگردن میاویزند

انگلیسی به فارسی

قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک (مثل طره گیسو) که بگردن میاویزند


قفل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small metal case in which a picture, lock of hair, or other keepsake may be placed, usu. worn on a chain around the neck.

- She kept a picture of her husband in a gold locket that she wore every day.
[ترجمه ترگمان] او تصویری از شوهرش در یک گردن بند طلایی که هر روز می پوشید داشت
[ترجمه گوگل] او یک عکس از شوهرش را در یک قفس طلایی که هر روز در آن قرار گرفته بود نگهداری کرد

• small hinged case in which a picture or other item is placed (usually worn on a necklace)
a locket is a piece of jewellery containing something such as a picture which a woman wears on a chain round her neck.

جملات نمونه

1. The locket has great sentimental value .
[ترجمه ترگمان] گردن بند ارزش زیادی داره
[ترجمه گوگل]قفل دارای ارزش بسیار ارزشمند است

2. She wore a locket hanging on a silver chain.
[ترجمه ترگمان]یک گردن بند به زنجیر نقره آویخته بود
[ترجمه گوگل]او یک قفسه چوبی بر روی یک زنجیر نقرهای گذاشت

3. Monks tied the locket to a heavy weight and dropped it into the water.
[ترجمه ترگمان]مان کس گردن بند را محکم بست و به داخل آب انداخت
[ترجمه گوگل]راهبان، قفس را به یک وزن سنگین گره زدند و آن را به آب انداختند

4. She eats a pistachio nut, and fastens her locket.
[ترجمه ترگمان]اون یه خل و پسته هم می خوره و locket می گیره
[ترجمه گوگل]او یک مهره پسته را می خورد و قفل او را خم می کند

5. No, not every item; he kept on his locket.
[ترجمه ترگمان]نه، نه هر چیز او گردن بند را نگه داشت
[ترجمه گوگل]نه، نه هر آیتم او در قفس خود نگه داشته

6. She eats a pistachio nut, and fastens her locket. New Year's Eve.
[ترجمه ترگمان]اون یه خل و پسته هم می خوره و locket می گیره ای و سال نو
[ترجمه گوگل]او یک مهره پسته را می خورد و قفل او را خم می کند شب سال نو

7. A gold locket in which two small photographs lay face to face.
[ترجمه ترگمان]یک گردن بند طلا که دو عکس کوچک روی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک قفسه ی طلایی که در آن دو عکس کوچک روی هم قرار می گیرند

8. Shirley keeps her finger on her locket which rests on her throat like a warm stethoscope.
[ترجمه ترگمان]شرلی انگشتش را روی گردن او نگه می دارد که مثل یک گوشی گرم به گلوی او تکیه دارد
[ترجمه گوگل]شیرلی انگشت خود را بر روی محفظه خود نگه می دارد که بر روی گلو او مانند استتوسکوپ گرم استوار است

9. The locket contained a miniature portrait of her late husband.
[ترجمه ترگمان]گردن بند یک تصویر مینیاتوری از شوهر مرحومش بود
[ترجمه گوگل]قفسه دار حاوی یک تصویر کوچک از همسر عقب مانده اش بود

10. And inside, in the tiny, circular locket, was the picture of a woman.
[ترجمه ترگمان]و داخل آن، در آن گردن بند کوچک، تصویر یک زن بود
[ترجمه گوگل]و در داخل، در قفسه کوچک، circular، تصویری از یک زن بود

11. He also wonders how to open Gabriel's locket and where to find the 101 Detective stories.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به اینکه چطور گردن بند گابریل را باز کند و از کجا داستان های پلیسی را پیدا کند
[ترجمه گوگل]او همچنین از نحوه باز کردن قفسه گابریل و کشف 101 داستان کارآگاه تعجب می کند

12. Retrieving the locket, Adam sees that it contains one lock of blonde hair and another of black.
[ترجمه ترگمان]ادم متوجه می شود که این تصویر یک قفل مو طلایی و دیگر سیاه دارد
[ترجمه گوگل]آدم می بیند که یک قفل موی بلوند و دیگری سیاه دارد

13. But if you can't, give her a little locket or a book of verse.
[ترجمه ترگمان]اما اگر نمی توانی، یک گردن بند کوچک یا یک کتاب شعر به او بده
[ترجمه گوگل]اما اگر نتوانید، یک قفسه کوچک یا یک آیه را به او بدهید

14. For my birthday mother gave me a locket.
[ترجمه .......] مادر برای تولدم به من گردنبند داد
[ترجمه پری] مادرم برای تولدم به من گردنبند داد
[ترجمه ترگمان]برای مادر تولدم گردن بند رو بهم داد
[ترجمه گوگل]برای تولد تولد من یک مهد کودک را به من داد

پیشنهاد کاربران

گردن بند قاب آویز

نوعی گردنبند دو طرفه قاب دار که معمولا در آن عکس می گذارند

گردن بند دوطرفه با قاب عکس کوچکی برای قرار دادن عکس های کسانی که دوست داریم یا قرار دادن عکس های یادگاری

قاب آویز


گردنبند قفل دار

I tried to pry open the locket
سعی کردم locket رو بزور باز کنم


کلمات دیگر: