نوسازی، نوپردازی، نوین گری، تکمیل
modernisation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• advancement; process of becoming modern (also modernization)
جملات نمونه
1. The house was in need of modernisation when they bought it.
[ترجمه ترگمان]خانه در زمان خرید نیاز به مدرن سازی داشت
[ترجمه گوگل]این خانه زمانی بود که آن را خریداری کرد
[ترجمه گوگل]این خانه زمانی بود که آن را خریداری کرد
2. Although requiring modernisation the state rooms are still intact including their painted ceilings.
[ترجمه ترگمان]با اینکه نیاز به مدرن سازی اتاق دولتی هنوز دست نخورده است، از جمله سقف های نقاشی شده آن ها
[ترجمه گوگل]اگر چه نیاز به مدرنیزاسیون اتاق های دولتی هنوز دست نخورده از جمله سقف های رنگی آنها است
[ترجمه گوگل]اگر چه نیاز به مدرنیزاسیون اتاق های دولتی هنوز دست نخورده از جمله سقف های رنگی آنها است
3. However, modernisation will help to expand the programme further, including film shows, shadow puppetry and matinees - presently impracticable.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، مدرن سازی به توسعه بیشتر این برنامه کمک خواهد کرد، از جمله نمایش های فیلم، نمایش سایه ای و matinees - در حال حاضر غیرعملی
[ترجمه گوگل]با این حال، مدرنیزاسیون به گسترش برنامه کمک می کند، از جمله نمایش فیلم، عروسک خیمه شب عروسی و ملاقات با هم - در حال حاضر غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]با این حال، مدرنیزاسیون به گسترش برنامه کمک می کند، از جمله نمایش فیلم، عروسک خیمه شب عروسی و ملاقات با هم - در حال حاضر غیر ممکن است
4. If the March crisis over missile modernisation now seems something from another era, so too do the fears of the summer.
[ترجمه ترگمان]اگر بحران ماه مارس بر سر مدرن سازی موشک در حال حاضر چیزی از عصر دیگر باشد، ترس از تابستان نیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]اگر بحران مارس درمورد مدرن سازی موشک اکنون چیزی از دوران دیگر به نظر می رسد، ترس از تابستان نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر بحران مارس درمورد مدرن سازی موشک اکنون چیزی از دوران دیگر به نظر می رسد، ترس از تابستان نیز وجود دارد
5. With the modernisation of the railway system, Brooke End signal box was abandoned, its structure left to stand forlorn.
[ترجمه ترگمان]با the سیستم راه آهن، صندوق علامت دور تا رها شده بود، ساختمان آن جا مانده بود تا درمانده به نظر برسد
[ترجمه گوگل]با مدرنیزه کردن سیستم راه آهن، جعبه سیگنال Brooke End رها شد، ساختار خود را برای ایستادن در معرض غرق شدن قرار داد
[ترجمه گوگل]با مدرنیزه کردن سیستم راه آهن، جعبه سیگنال Brooke End رها شد، ساختار خود را برای ایستادن در معرض غرق شدن قرار داد
6. According to modernisation theory, the urban centre is the locus of population growth, mobility and integration.
[ترجمه ترگمان]بنا بر تئوری پیشرفته مدرن سازی، مرکز شهر کانون رشد جمعیت، تحرک و انسجام جمعیت است
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه مدرنیزاسیون، مرکز شهری، محل رشد جمعیت، تحرک و ادغام است
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه مدرنیزاسیون، مرکز شهری، محل رشد جمعیت، تحرک و ادغام است
7. Many modernisation theorists would claim here strong evidence for the inhibiting effect of traditional beliefs on development.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نظریه پردازان مدرن، در اینجا ادعا می کنند که شواهد قوی برای ممانعت از تاثیر باورهای سنتی روی توسعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از نظریه پردازان مدرنیزاسیون، شواهد قوی در مورد تأثیر مهار باورهای سنتی بر توسعه را در اینجا می خواهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از نظریه پردازان مدرنیزاسیون، شواهد قوی در مورد تأثیر مهار باورهای سنتی بر توسعه را در اینجا می خواهند
8. It is not against modernisation but believes that pubs should cater for all tastes.
[ترجمه ترگمان]این حزب مخالف مدرن سازی نیست اما معتقد است که بارها و بارها باید پاسخگوی همه سلیقه باشد
[ترجمه گوگل]این درمقابل مدرنیته نیست، اما معتقد است که بارها باید برای همه سلیقه ها باشد
[ترجمه گوگل]این درمقابل مدرنیته نیست، اما معتقد است که بارها باید برای همه سلیقه ها باشد
9. The success of the modernisation drive was called into question as was the security of party leaders who supported the developmentalist line.
[ترجمه ترگمان]موفقیت این برنامه مدرن سازی مورد سوال قرار گرفت که امنیت رهبران حزبی بود که از خط developmentalist حمایت می کردند
[ترجمه گوگل]موفقیت مدرنیزاسیون در مورد این مسئله مطرح شد که امنیت رهبران حزب از خط توسعهگرایان حمایت کرد
[ترجمه گوگل]موفقیت مدرنیزاسیون در مورد این مسئله مطرح شد که امنیت رهبران حزب از خط توسعهگرایان حمایت کرد
10. Custom forbids any modernisation.
[ترجمه ترگمان]عرف هر گونه پیشرفته سازی را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]سفارشی هر گونه مدرنیزه را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]سفارشی هر گونه مدرنیزه را ممنوع می کند
11. It was assumed that modernisation was best brought about by the exchange of goods and ideas on the national and international markets.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این بود که مدرن سازی بهتر است با تبادل کالا و ایده ها در بازارهای ملی و بین المللی مطرح شود
[ترجمه گوگل]فرض بر این بود که مدرنیزاسیون به بهترین وجه توسط مبادله کالا و ایده ها در بازارهای ملی و بین المللی به دست می آید
[ترجمه گوگل]فرض بر این بود که مدرنیزاسیون به بهترین وجه توسط مبادله کالا و ایده ها در بازارهای ملی و بین المللی به دست می آید
12. There has been much modernisation and recently a new bar/lounge and conservatory have been added.
[ترجمه ترگمان]افزون بر آن، پیشرفته سازی صورت گرفته و اخیرا یک سالن ورزش و سالن جدید نیز به آن افزوده شده است
[ترجمه گوگل]مدرنیزه شده است و اخیرا یک نوار جدید / سالن و سالن جدید اضافه شده است
[ترجمه گوگل]مدرنیزه شده است و اخیرا یک نوار جدید / سالن و سالن جدید اضافه شده است
13. Heritage, the buzzword of the 1980s, is out; modernisation, the buzzword of the 1960s, is in.
[ترجمه ترگمان]میراث، buzzword دهه ۱۹۸۰، خارج از کشور است؛ مدرن سازی، buzzword دهه ۱۹۶۰، در حال اجرا است
[ترجمه گوگل]میراث، سخنرانی دهه 1980، خارج است؛ مدرنیزاسیون، شعار سال 1960 است
[ترجمه گوگل]میراث، سخنرانی دهه 1980، خارج است؛ مدرنیزاسیون، شعار سال 1960 است
14. Strategies that ensure the modernisation of manufacturing, distribution and the minimisation of overhead costs will continue to be pursued vigorously.
[ترجمه ترگمان]استراتژی هایی که مدرن سازی صنعت، توزیع و توزیع هزینه های سربار را تضمین می کنند به شدت ادامه خواهند یافت
[ترجمه گوگل]استراتژی هایی که مدرنیزه سازی تولید، توزیع و به حداقل رساندن هزینه های سربار را تضمین می کنند، به شدت دنبال خواهد شد
[ترجمه گوگل]استراتژی هایی که مدرنیزه سازی تولید، توزیع و به حداقل رساندن هزینه های سربار را تضمین می کنند، به شدت دنبال خواهد شد
15. Successful agricultural reform is also a sine qua non of Mexico's modernisation.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات موفق کشاورزی نیز یک امر ناگزیر برای مدرن سازی است
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز یک معیار ضروری برای مدرنیزاسیون مکزیک است
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز یک معیار ضروری برای مدرنیزاسیون مکزیک است
پیشنهاد کاربران
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.
کلمات دیگر: