کلمه جو
صفحه اصلی

audition


معنی : استماع، شنوایی، قدرت استماع، ازمایش هنرپیشه
معانی دیگر : هنر آزمایی کردن، در هنر آزمون شرکت کردن، شنیدن، شنود، (هنرپیشگان و هنرمندان) آزمون برای گزینش بازیگر نقش بخصوص، هنر آزمون، سامعه

انگلیسی به فارسی

شنوایی، قدرت شنیدن، شنیدن، استماع، آزمایش هنرپیشه، سامعه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a trial performance by an actor, musician, or dancer.

- If you want a part in the play, you'll have to perform an audition.
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید نقشی در بازی داشته باشید، باید یک تست بازیگری را اجرا کنید
[ترجمه گوگل] اگر بخواهید بخشی از بازی را داشته باشید، مجبور خواهید بود که آن را انجام دهید
- The club owner liked the band's audition.
[ترجمه ترگمان] صاحب کلاب از تست موسیقی خوشش میومد
[ترجمه گوگل] صاحب باشگاه این آزادی را دوست داشت
- The film's director is holding auditions for the starring roles next week.
[ترجمه ترگمان] کارگردان این فیلم، تست هنرپیشگی را برای بازی در نقش خود در هفته آینده برگزار می کند
[ترجمه گوگل] کارگردان این فیلم، هفته گذشته در حال برگزاری بازیگران نقشهای درخشان است

(2) تعریف: the act of hearing.

(3) تعریف: the ability to hear.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: auditions, auditioning, auditioned
• : تعریف: to test by audition.

- He auditioned the singers who wanted to join the choir.
[ترجمه ترگمان] او خوانندگان را امتحان کرد که می خواستند به گروه کر ملحق شوند
[ترجمه گوگل] او خوانندگان را که میخواهند به گروه کر بپیوندند، آواز خواند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to try out for a role or position by performing.

- She auditioned for a part in the new musical.
[ترجمه ترگمان] او برای شرکت در موزیکال جدید امتحان داد
[ترجمه گوگل] او بخشی از موسیقی نو را مورد آزمایش قرار داد

• test given to a performer (musician, actor, etc.) to determine the level of his abilities
give an audition; participate in an audition (test given to a performer to determine the level of his abilities)
an audition is a short performance that someone gives so that a director can decide if they are good enough to be in a play, film, or orchestra.
if you audition or if someone auditions you, you perform an audition.

مترادف و متضاد

استماع (اسم)
audition, listening

شنوایی (اسم)
hearing, audition, ear

قدرت استماع (اسم)
audition

ازمایش هنرپیشه (اسم)
audition

test of ability


Synonyms: audience, demo, hearing, reading, trial, try on, tryout


جملات نمونه

1. She had an audition for drama school.
[ترجمه ترگمان]اون یه تست بازیگری برای مدرسه drama داشت
[ترجمه گوگل]او یک مکالمه برای مدرسه درام داشت

2. I'm going to the audition but I don't expect I'll get a part.
[ترجمه ترگمان]من به مصاحبه می روم، اما انتظار ندارم نقشی داشته باشم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به این سوال بپردازم اما انتظار ندارم بخشی از آن را دریافت کنم

3. His audition went well and he's fairly hopeful about getting the part.
[ترجمه ترگمان]تست او خوب پیش رفت و او تقریبا امیدوار بود که این نقش را بگیرد
[ترجمه گوگل]آزمایش او خوب بود و او نسبت به این بخش بسیار امیدوار بود

4. The producer plans to audition dancers tomorrow morning.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده فردا صبح برنامه اجرا دارد
[ترجمه گوگل]تهیه کننده برنامه فردا صبح برای رقصندگان آزمایشی برنامه ریزی می کند

5. I've got an audition for the Bournemouth Symphony Orchestra on Friday.
[ترجمه ترگمان]در روز جمعه در گروه Orchestra سمفونیک \"Bournemouth\" انتخاب شدم
[ترجمه گوگل]من جمعه برای ارکستر سمفونیک بورنموث امتحان کردم

6. At the audition, the actors were asked to perform extempore.
[ترجمه ترگمان]در گروه بازیگری، از بازیگران خواسته شد که فوری دست به کار شوند
[ترجمه گوگل]در آزمایشی، بازیگران خواسته شد تا extempore را اجرا کنند

7. Apparently he made a mess of his audition.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کارش رو خراب کرده
[ترجمه گوگل]ظاهرا او ظرفیتش را از دست داد

8. Do you plan to audition for the part?
[ترجمه ترگمان]میخوای نقش بازی رو تست کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا قصد دارید که بخشی از آن را بخوانید؟

9. I did an audition for the part of the queen.
[ترجمه ترگمان]من یه تست بازیگری برای قسمتی از ملکه انجام دادم
[ترجمه گوگل]من بخاطر بخشی از ملکه، قرائت کردم

10. This audition is a big deal for Joey.
[ترجمه ترگمان]این تست برا جویی خیلی مهمه
[ترجمه گوگل]این آزمایشی یک معامله بزرگ برای جوی است

11. It's like an audition: you go-see if they like you.
[ترجمه ترگمان]مثل یک تست بازیگری میمونه: برو ببین که اونا ازت خوششون میاد یا نه
[ترجمه گوگل]این مثل یک آزمون است: شما بروید ببینید آیا آنها دوست شما هستند

12. He made all the right noises about my audition but I couldn't tell if he was genuinely impressed.
[ترجمه ترگمان]او تمام صداهایی را در مورد audition من درست کرد، اما نمی توانستم تشخیص دهم که او واقعا تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]او صدای مناسب را در مورد گوش دادن به من کرد اما نمیتوانستم بگویم که آیا او واقعا تحت تاثیر قرار گرفته است

13. The audition was attended by a score of young hopefuls.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]آزمایش با امتیاز جوانان امیدوار شد

14. Taking a cricket bat to the audition isn't a bad idea although you can get the same effect with an umbrella.
[ترجمه ترگمان]گرفتن یک چوب کریکت برای تست بازیگری ایده بدی نیست، با این حال می توانید یک افکت مشابه با یک چتر داشته باشید
[ترجمه گوگل]گرفتن یک خفاش کریکت برای گوش دادن، یک ایده بد نیست، اگرچه شما می توانید یک اثر مشابه با یک چتر داشته باشید

15. I flew to London, went to the audition straight off.
[ترجمه ترگمان]به سمت لندن پرواز کردم و مستقیم رفتم سراغ تست بازیگری
[ترجمه گوگل]من به لندن رفتم، به طور مستقیم به شنوایی رفتم

He auditioned for the role of Hamlet.

او برای بازی در نقش هاملت هنر آزمایی کرد.


پیشنهاد کاربران

امتحان یا آزمون انواع هنر که به صورت اجرایی و عملی صورت بگیرد

Some people that listen to you
چند نفر از افرادی که به تو در یک مسابقه نظر می دهند

آزمون

آزمون هنری عملی ( بازیگری و خوانندگی و. . . )

شنوایی، قدرت استماع، استماع، ازمایش هنرپیشه، سامعه

تست بازیگری

این کلمه معانی بسیاری دارد:
مانند: جلسه انتخاب بازیگران

آزمون هنرپیشگی ( گویندگی، خوانندگی، بازیگری، رقص و. . . )

تست بازیگری، تست خوانندگی و . . . ( اجرایی کوتاه از بازیگری، خوانندگی و . . . و قضاوت شدن و رای گرفتن به منظور بازیگری در تلوزیون، فیلم سینمایی، خوانندگی و نوازندگی در کنسرت و . . . )
این کلمه معنی شنوایی هم میده

جلسه استماع در مجلس
جلسه رسمی پاسخگویی به سوالات


کلمات دیگر: