کلمه جو
صفحه اصلی

root out


معنی : ریشه کن کردن
معانی دیگر : برانداختن، up root ریشه کن کردن

انگلیسی به فارسی

( up root )ریشه کن کردن


ریشه کن کردن


انگلیسی به انگلیسی

• remove by the roots

مترادف و متضاد

ریشه کن کردن (فعل)
root, eradicate, root out, uproot, root up, extirpate

جملات نمونه

1. The generals have to root out traitors.
[ترجمه ترگمان]ژنرال ها باید خائنین را ریشه کن کنند
[ترجمه گوگل]ژنرال ها باید خائنان را ریشه کن کنند

2. It is impossible to root out this disease in a few years.
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن این بیماری در عرض چند سال غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]چند سال است که این بیماری را ریشه کن می کند

3. We need to root out inefficiencies in the production process.
[ترجمه ترگمان]ما باید ناکارآمدی در فرآیند تولید را ریشه کن کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید ناکارآمدی در روند تولید را ریشه کن کنیم

4. I'll root out the photo for you.
[ترجمه ترگمان]من عکس رو برات درست می کنم
[ترجمه گوگل]من عکس را برای شما ریشه میکنم

5. Action is being taken to root out corruption in the police force.
[ترجمه ترگمان]اقدام برای ریشه کن ساختن فساد در نیروی پلیس صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]اقدام برای ریشه کن کردن فساد در نیروی پلیس انجام می شود

6. The principal promised to root out the troublemakers.
[ترجمه ترگمان]مدیر قول داد که troublemakers را ریشه کن کند
[ترجمه گوگل]این وعده وعده داده شد که مشکل ساز شود

7. I will try and root out some good players for the basketball team.
[ترجمه ترگمان]من سعی خواهم کرد که برخی بازیکنان خوب برای تیم بسکتبال بازی کنم
[ترجمه گوگل]من برخی از بازیکنان خوب برای تیم بسکتبال را امتحان خواهم کرد

8. The government determined to root out corruption.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که فساد را ریشه کن کند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت که فساد را ریشه کن کند

9. I'll try and root out something for you to wear.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم یه چیزی رو پیدا کنم که تو بپوشی
[ترجمه گوگل]من تلاش می کنم چیزی را برای شما بسازم

10. Ms Campbell has been appointed to root out inefficiency in this company.
[ترجمه ترگمان]خانم کمبل برای ریشه کن کردن ناکارآمدی در این شرکت منصوب شده است
[ترجمه گوگل]خانم کمپبل برای ریشه کن کردن ناکارآمدی در این شرکت منصوب شده است

11. There would be a major drive to root out corruption.
[ترجمه ترگمان]یک حرکت عمده برای ریشه کن کردن فساد وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک ریسک عمده برای ریشه کن کردن فساد وجود خواهد داشت

12. The government has pledged itself to root out corruption.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده داده است که فساد را ریشه کن کند
[ترجمه گوگل]دولت خود را متعهد به ریشه کن کردن فساد کرده است

13. They root out every part of the building.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام قسمت های ساختمان را ریشه کن می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر بخش از ساختمان را ریشه کن می کنند

14. I managed to root out a copy of the document.
[ترجمه ترگمان]من توانستم یک کپی از سند را حذف کنم
[ترجمه گوگل]من موفق به ریشه کن کردن یک کپی از سند شدم

پیشنهاد کاربران

( معنی غیر رسمی ) جستجو کردن و یافتن چیزی یا شخصی که برای یافتن مشکل می باشد.

گشتن و پیدا کردن
پیدا کردن و ازبین بردن


کلمات دیگر: