خواربار فروشی کوچک (که معمولا در جای سهل الوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است)
convenience store
خواربار فروشی کوچک (که معمولا در جای سهل الوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است)
انگلیسی به فارسی
خواربارفروشی کوچک (که بهطور معمول در جای سهلالوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است)
فروشگاه راحتی
انگلیسی به انگلیسی
• mini-market, small grocery store
a convenience store is a small shop which is open for long hours; used in american english.
a convenience store is a small shop which is open for long hours; used in american english.
اسم ( noun )
• : تعریف: a store, often near a busy road or highway, that is open long hours and that sells a limited selection of grocery items, especially snacks and beverages, as well as certain pharmaceutical and automotive items.
- Luckily, a convenience store was open where we could buy some motor oil and get something to eat.
[ترجمه هلیا] خوشبختانه، سوپر مارکت باز بود و ما توانستیم از آنجا روغن موتور و چیزی برای خوردن بگیریم.
[ترجمه کریمی] خوشبختانه خواربار فروشی باز بود جایی که ما میتوانیستیم مقداری روغن موتور و چیزی برای خوردن بخریم
[ترجمه میسا] فروشگاه رفاه
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه، فروشگاه راحتی باز بود، جایی که می توانستیم کمی روغن اتومبیل بخریم و چیزی برای خوردن پیدا کنیم[ترجمه گوگل] خوشبختانه، یک فروشگاه راحت باز بود که ما می توانستیم روغن موتور را بخریم و چیزی برای غذا بخریم
جملات نمونه
1. Price these items in two supermarkets and a convenience store.
[ترجمه farzam328] این اقلام رو از دو تا سوپرمارکت و یه فروشگاه کوچک ( بقالی ) قیمت کن.
[ترجمه ترگمان]قیمت این اقلام در دو سوپر مارکت و یک فروشگاه راحتی است[ترجمه گوگل]قیمت این اقلام در دو سوپر مارکت و فروشگاه راحتی
2. If the relative robbed a convenience store, well, maybe no.
[ترجمه Sahel] شاید یه آشنا فروشگاه رو سرقت کرده باشه، خب، شایدم نه !
[ترجمه ترگمان]اگه فامیل از یه مغازه راحتی دزدی کرده باشه، خب، شایدم نه[ترجمه گوگل]اگر نسبی یک فروشگاه راحت را خراب کرد، خوب، شاید نه
3. Soon, the station will complete a new, larger convenience store.
[ترجمه ترگمان]به زودی، این ایستگاه یک فروشگاه جدید و بزرگ تر را تکمیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به زودی، ایستگاه یک فروشگاه جدید و بزرگتر را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به زودی، ایستگاه یک فروشگاه جدید و بزرگتر را فراهم می کند
4. At a convenience store / gas station in Manvel, several people seek refuge from the storms.
[ترجمه ترگمان]در یک انبار یا ایستگاه گاز در Manvel، چند نفر به دنبال پناه گرفتن از طوفان هستند
[ترجمه گوگل]در فروشگاه راحتی / ایستگاه گاز Manvel، چند نفر از طوفان پناه می برند
[ترجمه گوگل]در فروشگاه راحتی / ایستگاه گاز Manvel، چند نفر از طوفان پناه می برند
5. Today, the town has a service station, convenience store, barber shop and a few smaller service businesses.
[ترجمه ترگمان]امروزه، این شهر دارای یک ایستگاه خدمات، فروشگاه راحتی، آرایشگاه و تعداد کمی کسب و کاره ای خدماتی است
[ترجمه گوگل]امروزه شهر دارای یک ایستگاه خدمات، فروشگاه راحتی، سالن آرایشگاه و چند شرکت تجاری کوچک است
[ترجمه گوگل]امروزه شهر دارای یک ایستگاه خدمات، فروشگاه راحتی، سالن آرایشگاه و چند شرکت تجاری کوچک است
6. Craig comes in from his job at a convenience store.
[ترجمه ترگمان]کریگ در یک فروشگاه راحتی از کارش استعفا می دهد
[ترجمه گوگل]کریگ از کار خود در فروشگاه راحتی می آید
[ترجمه گوگل]کریگ از کار خود در فروشگاه راحتی می آید
7. He sits in front of a convenience store and asks customers for quarters.
[ترجمه ترگمان]او جلوی فروشگاه راحتی می نشیند و از مشتری ها درخواست اجاره می کند
[ترجمه گوگل]او در مقابل یک فروشگاه راحت نشسته و مشتریان را برای چهارچوب می خواند
[ترجمه گوگل]او در مقابل یک فروشگاه راحت نشسته و مشتریان را برای چهارچوب می خواند
8. We pulled this from the convenience store security camera from across the street.
[ترجمه ترگمان]ما این را از راحتی و راحتی دوربین امنیتی از آن سوی خیابان بیرون کشیدیم
[ترجمه گوگل]ما این را از دوربین امنیتی امن در سراسر خیابان بیرون کشیدیم
[ترجمه گوگل]ما این را از دوربین امنیتی امن در سراسر خیابان بیرون کشیدیم
9. I wonder if there is a convenience store nearby.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا در این نزدیکی ها انبار راحتی هست یا نه
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا فروشگاه راحتی در نزدیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا فروشگاه راحتی در نزدیکی وجود دارد
10. It is weird how crowded convenience store is even after midnight.
[ترجمه Xr] ( اون ) عجیب است، سوپرمارکت حتی بعد از نیمه ها شب اینقدر شلوغ است. ( چگونه برخی مواقع جهت شگفت زده شدن درباره ی چیزی می آید )
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیبه که فروشگاه اونجا چقدر شلوغ میشه[ترجمه گوگل]عجیب و غریب است که چطور فروشگاه راحتی شلوغ حتی بعد از نیمه شب است
11. Thanks to its honest dealing, the convenience store has been enjoying a Booming Business since its soft operation.
[ترجمه ترگمان]با توجه به معامله صادقانه آن، فروشگاه راحتی از زمان عملیات نرم خود از یک کسب وکار Booming لذت برده است
[ترجمه گوگل]با تشکر از معاملات صادقانه خود، فروشگاه راحتی از عملیات نرم افزاری خود لذت برد
[ترجمه گوگل]با تشکر از معاملات صادقانه خود، فروشگاه راحتی از عملیات نرم افزاری خود لذت برد
12. An old lady bought some stuff from a convenience store, and just at the moment when she was about to leave, the store keeper ran out to her because she had paid an extra two yuan.
[ترجمه ترگمان]یک پیرزن از یک فروشگاه لوازم دست دوم خرید و درست در همان لحظه ای که می خواست از اینجا برود، نگهبان مغازه به طرف او دوید، زیرا پول دو نفر اضافی را پرداخته بود
[ترجمه گوگل]یک بانوی پیر بعضی چیزها را از یک فروشگاه راحت خرید کرد، و فقط در لحظه ای که او در حال رفتن به ترک، فروشگاه دروازه بان به او فرار کرد، زیرا او دو یوان اضافی را پرداخت کرده بود
[ترجمه گوگل]یک بانوی پیر بعضی چیزها را از یک فروشگاه راحت خرید کرد، و فقط در لحظه ای که او در حال رفتن به ترک، فروشگاه دروازه بان به او فرار کرد، زیرا او دو یوان اضافی را پرداخت کرده بود
13. The convenience store clerk was very helpful.
[ترجمه ترگمان]فروشنده تسهیلات بسیار مفید واقع شد
[ترجمه گوگل]کارمند فروشگاه راحت بسیار مفید بود
[ترجمه گوگل]کارمند فروشگاه راحت بسیار مفید بود
14. The convenience store is usually packed with people at lunch time.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه راحتی معمولا در زمان ناهار پر از افراد است
[ترجمه گوگل]فروشگاه راحتی معمولا با افراد در زمان ناهار بسته بندی می شود
[ترجمه گوگل]فروشگاه راحتی معمولا با افراد در زمان ناهار بسته بندی می شود
15. The global village of which we all speak carelessly is at most a global convenience store.
[ترجمه ترگمان]دهکده جهانی که همه ما با بی دقتی صحبت می کنیم در اغلب یک فروشگاه راحتی جهانی است
[ترجمه گوگل]روستای جهانی که همه ما بی سر و صدا صحبت می کنیم، بیشترین فروشگاه راحتی جهانی است
[ترجمه گوگل]روستای جهانی که همه ما بی سر و صدا صحبت می کنیم، بیشترین فروشگاه راحتی جهانی است
پیشنهاد کاربران
فروشگاه شبانه روزی
خواربار فروشی کوچک
مینی مارکت شبانه روزی
فروشگاهی که همه چیز در آن به فروش میرود
بقالی
فروشگاه کوچک
از بقالی کوچکتر
فروشگاهی مثل هایپر استار که همه چی به فروش میرود.
هایپر مارکت
فروشگاه ( معمولا همه چیز در آن به فروش میرود و تا دیر وقت باز است
فروشگاه بزرگ
بقالی، خواربار فروشی
فروشگاه راحت
فروشگاه شبانه روزی و در دسترس
فروشگاه بزرگ که تا دیر وقته بازه
از این مغازه ها که کنار جاده یا در مسیر هستند وقتی مسافرت میری.
بقالی شبانه روزی
A convenience store, convenience shop, or corner store is a small retail business that stocks a range of everyday items such as coffee, groceries, snack foods, confectionery, soft drinks, tobacco products, over - the - counter drugs, toiletries, newspapers, and magazines
فروشگاه شبانه روزی
Convenience یعنی رفاه
پس معنی خام Convenience store میشه فروشگاه رفاه
ولی در اصل منظورش فروشگاه های کوچکی که شبانه روزی هستن رو میگن
فروشگاه شبانه روزی
Convenience یعنی رفاه
پس معنی خام Convenience store میشه فروشگاه رفاه
ولی در اصل منظورش فروشگاه های کوچکی که شبانه روزی هستن رو میگن
خواروبار فروشی
کلمات دیگر: