• bump into; find by chance, chance upon
hit upon
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
برخورد کردن، روبرو شدن، تصادفی دیدن/یافتن، برخلاف انتظار به فکری رسیدن، راهی پیدا کردن، به ذهن خطور کردن، فکر کردن
به سرعت به ذهن خطور کردن، ، عامیانه ( یهویی به کلش زد که . . . )
مجذوب کردن، مخ زدن
به راه حل رسیدن
به راه حل رسیدن
کسی درک کردن یا پیدا کردن و یا چیزی را کشف کردن
کلمات دیگر: