کلمه جو
صفحه اصلی

hit upon

انگلیسی به انگلیسی

• bump into; find by chance, chance upon

پیشنهاد کاربران

برخورد کردن، روبرو شدن، تصادفی دیدن/یافتن، برخلاف انتظار به فکری رسیدن، راهی پیدا کردن، به ذهن خطور کردن، فکر کردن

به سرعت به ذهن خطور کردن، ، عامیانه ( یهویی به کلش زد که . . . )

مجذوب کردن، مخ زدن
به راه حل رسیدن

کسی درک کردن یا پیدا کردن و یا چیزی را کشف کردن


کلمات دیگر: